۱۳۹۶ آذر ۱, چهارشنبه

شخصیت (۲)

 
پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان
 شین میم شین
 
الف
شخصیت
 از 
دیدگاه پرسونالیسم
 
۱

پرسونالیسم، شخصیت را از مناسبات اجتماعی آن،  ایزوله و مجزا می سازد و جسم و روح را به طرز دوئالیستی در مقابل هم قرار می دهد.

۲
• پرسونالیسم از توسعه «طبیعت روحی» انسانی، درک غیر تاریخی ارائه می دهد.

۳
پرسونالیسم توسعه «طبیعت روحی» انسانی را ناشی از اراده خدا و یا جهان ابدی و ماورای اجتماعی ایده ها و ارزش ها می داند و آن را به درجه معیار تشکیل شخصیت ارتقاء می دهد.

۴
شاخص های اصلی نگرش پرسونالیستی
 
• شاخص های اصلی نگرش پرسونالیستی به شرح زیرند:

۱
• ایدئالیزه و مطلق کردن زندگی درونی انسانی.

۲
• ایدئالیزه و مطلق کردن «حوزه خصوصی هر شخص»

۳
• توصیه خودنگری روحی، بی اعتناء به مبارزه برای پیشرفت اجتماعی.

۴
• توصیه رجعت به «درون خویشتن خویش» 
(درونگرائی)

ب
 
خوزه اورتگا گاسه
فاشیست اسپانیایی
مؤسس تئوری فاشیستی نخبگان
 
شخصیت
 از
 دیدگاه تئوری نخبگان
 
۱
• در جریانات مختلف وابسته به تئوری امپریالیستی مدرن نخبگان نیز می توان با درک غیرعلمی شخصیت مواجه شد.

۲
تئوری نخبگان تنها وابستگان به محفل کوچکی از باصطلاح «نخبگان» را بمثابه شخصیت قلمداد می کند و در مقابل توده های خلق قرار می دهد و توده های خلق را توده ای «بی روح» و «بی بو» و «بی خاصیت» جا می زند.
 بی اعتناء به این، که توده های خلق سازندگان واقعی تاریخ و فرهنگ بشری اند.

۳
• این قرار دادن نخبگان در مقابل توده های خلق نشاندهنده تنفر و تحقیر طبقه سرمایه دار حاکم نسبت به خلق است.

۴
• تئوری های نخبگان می خواهند که مناسبات مبتنی بر استثمار و ستم را توجیه کنند و لیاقت ظاهرا خارق العاده وابستگان به طبقه حاکمه را اثبات نمایند.
پ
شخصیت
 از 
دیدگاه مارکسیسم ـ لنینیسم 
 
۱
درک مارکسیستی ـ لنینیستی شخصیت تصور دیگری از نقش شخصیت های برجسته در سیاست و حیات معنوی جامعه ارائه می دهد که با درک بورژوائی شخصیت تفاوت بنیادی دارد.

۲
• درک ایدئالیستی ـ بورژوائی تاریخ تنها شخصیت های بزرگ با «ایده ها» و «الهامات» شان را سازندگان تاریخ جا می زند، بی اعتناء به این که توسعه و تکامل جامعه و تاریخ ـ در واقع ـ بوسیله کردوکار توده های خلق و بوسیله روندهای عینی اجتماعی ـ اقتصادی تعیین می شود.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر