۱۳۹۳ مهر ۷, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (178)


هانس هاینتس هولتس (1927 ـ 2011)
دکترای فلسفه از دانشگاه فرانکفورت تحت نظر ارنست بلوخ
کار در زمینه سیاست، هنر، فلسفه، تاریخ فلسفه
پروفسور فلسفه در دانشگاه ماربورگ و هلند
در همکاری با دومه نیکو لوسوردو، انتشار مجلهً (توپوس)
 ـ خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی ـ
 را بعهده داشته است.
آثار:
وحدت و تضاد
تاریخ مسائل دیالک تیک در عصر جدید 3 جلد (1997  ـ 1998)
گردنه بزرگ راهزنان ـ مذهب و مبارزه طبقاتی در قرون وسطی (1999)

فصل ششم
متافیزیک
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان شین میم شین
بخش اول
 منشاء متافیزیک

·        نام «متافیزیک» مبنی بر اینکه آثار مابعد تعالیم فیزیک ارسطو، متافیزیک نامیده شده اند، یعنی این نام فقط اصطلاح ویرایشی و کتاب شناسی ئی است، طولی نکشید که معنای مضمونی (محتوائی) کسب کرد:

1
·        نام «متافیزیک» شاخص اصل فلسفی ئی گشت که با چیزهائی سر و کار دارد که در خارج از عرصه درونی ـ جهانی قرار دارند.  
الف
·        خواه چیزهائی که بطور غیر تجربی به عقل بشر می رسند.  

ب
·        خواه چیزهائی که به عنوان چیزهای ماورای تجربی تلقی می شوند.  

2
 ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض»
نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی
به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (نقد خرد عملی)
استه تیک (نقد قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ

·        از این رو ایمانوئل کانت، متافیزیک را به مثابه علمی تلقی می کند که «بکمک عقل از شناخت حسی به شناخت چیزهای فراحسی می بالد.»

الف
·        کانت این مسئله را در رابطه با امکان صدور قضاوت های ترکیبی ماورای تجربی و ساخت آنها به مثابه پیشمسئله ای نسبت به متافیزیک آتی مطرح می سازد که به مثابه علم پا به عرصه وجود خواهد نهاد.
·        (کانت، «پیشرفت های واقعی که متافیزیک در آلمان از زمان لایب نیتس و ولف کرده، کدامند؟»، 1804، ص 9
·        «مقدمه ای بر متافیزیک آتی که به عنوان علم پا به عرصه وجود خواهد گذاشت.»، 1783)

·        مراجعه کنید به دیالک تیک انالیز و سنتز (تجزیه و تحلیل و ترکیب) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
·        اختلاط معنی مضمونی واژه متافیزیک با معنی توپوگرافیکی آن، می بایستی این تصور را پدید آورد که موضوعات متافیزیکی در فراتر رفتن از دانش فیزیکی (درونجهانی  ـ علمی ـ طبیعی) پدید می آیند.
·        یعنی باید از طریق استقراء از دانش تجربی به دانش ماورای تجربی فرا رفت.

3
·        اثبات وجود خدا با توسل به قیاس وجود در تئولوژی اسکولاستیکی از حد این درک از متافیزیک بطور مثبت پا فراتر می گذارد.

·        (قیاس وجود مفهوم اصلی اونتولوژی و متافیزیک تومیستی و نئوتومیستی را تشکیل می دهد. 
·        تئوری قیاس وجود بر آن است که مفهوم  وجود مبهم و مبتنی بر قیاس است:
·        یعنی اگر واژه «وجود» را به اشیاء مختلف نسبت دهیم، حاوی  معانی مختلف ولی نسبتا یکسان خواهد بود.
·        و لذا هر آنچه که هست، وجود دارد و ببرکت وجود، وجود دارد.
·        اما آن چیزها هر کدام، وجود را به انحای مختلف در بر دارند.
·        مترجم)  

·        مراجعه کنید به قیاس وجود در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

4
·        امپیریسم (تجربه گرائی) و اسکپتیسیسم (تردیدگرائی) اما نسبت به متافیزیک بطور منفی واکنش نشان می دهند.

الف
·        در مورد اول (واکنش تئولوژی اسکولاستیکی نسبت به متافیزیک)، تئولوژی بر «راز متافیزیک» تکیه می زند.

ب
·        در مورد دوم (واکنش امپیریسم و اسکپتیسیسم نسبت به متافیزیک)، مسائل متافیزیکی به مثابه «مسئله واره های فلسفه» قلمداد می شوند و مورد تحقیر قرار می گیرند.

5
·        فویرباخ می نویسد:
·        «راز تئولوژی، آنتروپولوژی است.
·        راز فلسفه گمانورز، تئولوژی است.»
·        (فویرباخ، «تزهای موقتی در زمینه اصلاح فلسفه»، روگه، 1843
·        «مسئله واره های فلسفه»، 1966
·        «غلبه بر متافیزیک بکمک تحلیل منطقی زبان»، 1931، ص 219)  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر