۱۳۹۳ مهر ۴, جمعه

مقوله «صوفی» در آثار خواجه شیراز (8)

نیهلیسم
تحلیلی از شین میم شین

به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می ‌باش
که نیستی است سرانجام هر کمال که هست

شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر
به باد رفت و از او خواجه هیچ طرف نبست

به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی
هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست

·        معنی تحت اللفظی:
·        شکوه آصفی، اسب باد و منطق الطیر بر باد رفتند و خواجه از آنها سودی بدست نیاورد.
·        فریب بال و پرت را مخور.
·        برای اینکه هر تیری مدت کوتاهی اوج می گیرد، ولی سرانجام بر خاک می نشیند.

1
شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر
به باد رفت و از او خواجه هیچ طرف نبست

آصف
 یکی از علمای بنی اسرائیل
بر طبق روایات، وزیر سلیمان که بر علوم غریبه تسلط داشته است.
پسر شجاع الدوله از امرای هندوستان
   نام وزیر جهانگیر ـ پادشاه هند

·        این دو بیت خواجه را باید در رابطه با بیت قبلی درک کرد:
·        خواجه در این دو بیت، نیهلیسم مطروحه در بیت قبلی را به اثبات می رساند:
·        دلیل «نیستی سرانجام هر کمال» این است که آصف از شکوه سلطنت و احتمالا سلیمان از اسب باد و آشنائی با زبان پرندگان (منطق طیر) و یا شیخ عطار از شاهکار خود موسوم به «منطق الطیر» حاصلی بدست نیاورده اند.

2
 عطار نیشابوری (540 ـ 611 ه. ق.)
(1146 میلادی) 
عارف و شاعر 
آثار:

منطق الطیر
   مثنوی عرفانی، شاهکار  شیخ فرید الدین عطار نیشابوری
 (4600 بیت)  
موضوع آن:
گفتگوی پرندگان در زمینه انتخاب پادشاهی برای خود
و راهنمایی هدهد به سوی سیمرغ  
پرندگان هر یک به عذری متوسل می شوند.
هدهد با تمثل به داستان شیخ صنعان، پرندگان را به سراغ سیمرغ می فرستد و پس از طی هفت وادی دشوار که در طی آن بسیاری از مرغان از پای در می آیند، از میان آنهمه مرغ،  فقط سی مرغ بی بال و پر و رنجور باقی می مانند
که به پیشگاه سیمرغ راه می یابند و در آنجا جز خود که سی مرغ هستند، پرنده ای را نمی یابند.
 این منظومه عطار حاکی از قدرت تخیل و خلاقیت فکری او ست و در سراسر این شاهکار، تمثیلات، رمزها و کنایات بیشماری بکار رفته اند.
مراد از پرندگان، سالکان راه حق
مراد از سیمرغ، وجود باری تعالی
مراد از هدهد، مرشد
مراد از تعذرات پرندگان، علایق بشری به جهان   
مراد از هفت وادی، هفت مرحله
« طلب عشق، معرفت، استغناء، توحید، حیرت، فقر و فنا»  
 مراد از این که سی مرغ به سیمرغ می رسند، تئوریزه کردن
وحدت در کثرت و کثرت در وحدت است.
مراجعه کنید به دیالک تیک کثرت و وحدت
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی
هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست

·        از این بیت خواجه می توان هم به استحکام ایده ئولوژیکی او  پی برد و هم به سماجت و سرسختی و پیگیری طبقاتی اش.
·        چون خواجه دست بردار نیست و در این بیت هم می کوشد که نیهلیسم مورد نظر خود را با توسل به مثال عینی دیگر اثبات کند:
·        همان طور که تیر پرتابی علیرغم اوج گرفتن، سرانجام بر خاک می نشیند، پس «سرانجام هر کمالی، نیستی است.»  

5
·        این که هنوز چیزی نیست.
·        خواجه می کوشد نیهلیسم نظری خود را به نیهلیسم عملی مبدل سازد:
·        به همین دلیل رهنمود پشت رهنمود صادر می کند:

به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می ‌باش!
به بال و پر مرو از ره!

·        این به معنی نهی از هر تلاش و تقلائی برای رهائی است.
·        این به معنی تبلیغ انفعال مطلق است.
·        خواجه می خواهد که توده حتی فکر تحول را به مخیله خود خطور ندهد و ضمنا به بال و پر (توان تاریخ ساز)  خویش غره نباشد.

6

·        حیرت انگیز است، ولی واقعیت دارد که فریدریش نیچه نیز میان نیهلیسم نظری و نیهلیسم عملی مرزبندی می کند و نیهلیست های روس را به خاطر جامه عمل پوشاندن به نیهلیسم نظری، مورد ستایش قرار می دهد:
·        نیچه «هیچ» را کلام آخر شوپنهاور می داند و در اثر خود تحت عنوان «در ورای خیر و شر» از «نیهلیسم روس» سخن به میان می کشد که «فقط به بیان «نه» و به خواستن «نه» بسنده نمی کند، بلکه به عملی کردن «نه» کمر می بندد.»   

7

·        حیرت انگیزتر برای کسانی که با فلسفه بورژوائی واپسین آشنائی ندارند، واکنش علنی ایده ئولوگ های سرشناس طبقه حاکمه در رسانه های تمام ارضی نسبت به انتحار فوندامنتالیستی عطا و شرکاء بود:

الف



·        حضرات جنایت و تبهکاری نیهلیستی ـ تروریستی دار و دسته بن لادن را که با دو هواپیمای مسافربری بر دو برج آسمانخراش نیویورک زده بودند و چند هزار نفر را در شعله های آتش خاکستر کرده بودند، علنا می ستودند و در مقابل شهامت نیهلیستی آنها کلاه از سر برمی داشتند.

ب
·        آدم بی اختیار یاد جلال آل احمد و احمد شاملو و شرکاء می افتاد که در برابر هر نوجوان شهیدی کلاه از سر برمی داشتند و مرثیه ای ساز می کردند.

8
·        وحدت ایده ئولوژیکی نمایندگان همه طبقات اجتماعی واپسین (برده داری واپسین، فئودالیسم واپسین و بورژوازی واپسین) در این جور موارد بهتر از هر جای دیگر آشکار می گردد.

·        از سوئی شیرخوارگان مردم را شیر می کنند و به مصاف شیران می فرستند و از سوی دیگر به احترام شیرخوارگان شهید در راه هیچ و پوچ مدیحه می سرایند و مقاله می نویسند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر