۱۳۹۳ مهر ۳, پنجشنبه

سیری در جهان بینی مولوی (24)


جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی
(604 ـ 672)
سیری در فیه ما فیه
تحلیلی از شین میم شین

حق یکی است و راه یکی است.
سخن، دو چون باشد.

·        همانطور که در بخش پیشین گفته شد، واژه حق به معانی متفاوت بکار برده می شود:
·        واژه حق هم به معنی خدا بکار برده می شود که در بخش قبلی مورد بحث قرار گرفت و هم به معنی حقیقت.

حق یکی است و راه یکی است.
سخن، دو چون باشد.

·        حقیقت یکی است و راه نیل به حقیقت هم یکی است.
·        بنابرین نمی توان در رابطه با حقیقت اختلاف نظر داشت.

1
حق یکی است

·        حقیقت به چه معنی است؟

·        حقیقت به مشخصه احکام (جملات)  در رابطه با انطباق آنها با واقعیت امر معینی اطلاق می شود.
·        واقعیت امری که منعکس می شود.
·        مقوله معرفتی ـ نظری «حقیقت» بیانگر انطباق شناخت عقلی با واقعیت عینی است.

·        ضد حقیقت، خطا و باطل ست.
·        خطا و باطل به معنی عدم انطباق حکم با واقعیت امری است که در آن حکم انعکاس می یابد.

مثال اول
·        زمین سیاره ای است.

·        این واقعیت امری است که ضمنا حقیقت امری است.
·        چون زمین بر اساس مشاهدات عینی و بررسی های علمی واقعا هم سیاره ای است.
·        بنابرین، حکم (جمله) «زمین سیاره ای است»، انعکاس درست چند و چون زمین است.
·        سیاره وارگی زمین یک حقیقت عینی است.
·        یعنی مستقل از هوا و هوس و میل و خواست و بود و نبود انسان ها، زمین سیاره ای است.  

مثال دوم

·        زمین سیاره ای از طلا ست.

·        این هم واقعیت امری است، ولی نمی تواند حقیقت امری باشد.
·        چون زمین بنا بر مشاهدات عینی و بررسی های علمی  از طلا تشکیل نشده است.
·        ادعای «زمین سیاره ای از طلا ست»، ادعای باطلی است و دروغ است.
·        یعنی با حقیقت عینی منطبق نیست.

2
حق یکی است  

·        با توجه به این دو مثال، نمی توان به مولانا حق نداد:
·        حقیقت در مورد زمین یگانه است.
·        یعنی کثرت حقیقت جفنگی بیش نیست.
·        هرگز نمی توان ادعا کرد که هم حکم «زمین سیاره ای است»، حقیقی است و هم ادعای «زمین سیاره ای از طلا ست»،  حقیقی است و ما با دو حقیقت سر و کار داریم.
·        کسی که ذره ای عقل در کله داشته باشد، چنین جفنگی را هرگز نمی پذیرد.

3
حق یکی است و راه یکی است.

·        ادعای مولانا اما مبنی بر یگانگی راه شناخت حقیقت عینی، جفنگی بیش نیست.

·        برای اینکه در چارچوب همین مثال، برای شناخت چند و چون زمین و کشف سیاره وارگی آن، نه یک راه، مثلا راه گالیله، یعنی مشاهده سیارات دیگر از تلسکوپ و مقایسه زمین با آنها، بلکه بسته به سطح توسعه نیروهای مولده و علم و فن دهها راه دیگر هم وجود دارد.
·        مثلا می توان از جو زمین خارج شد و به تماشای عینی زمین پرداخت.

4
حق یکی است و راه یکی است.

·        در رابطه با جنس زمین نیز به همین سان:
·        برای اثبات بطلان ادعای «زمین سیاره ای از طلا ست»، هزاران راه وجود دارد، آزمایش شیمیائی عناصر متشکله زمین یکی از این راه ها ست.
·        راه دیگر مثلا به خدمت گرفتن خصلت مغناطیسی زمین و اثبات وجود آهن در آن است.
·        چون طلا نمی تواند خصلت مغناطیسی داشته باشد.
·         بنابرین، ادعای مولانا مبنی بر وحدانیت راه شناخت حقیقت و یا راه نزدیکتر شدن بدان، یاوه ای بیش نیست.
·        حقیقت عینی را بسته به سطح توسعه علم و فن می توان بطرق مختلف مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد و شناخت.

5
حق یکی است و راه یکی است.
سخن، دو چون باشد.

·        اگر منظور مولانا از «سخن» تبیین زبانی حقیقت عینی باشد، نمی توان به او حق ندارد.
·        جمله ای که حاوی حقیقت امر «زمین سیاره ای است» است، تنها سخنی است که می توان در رابطه با این مثال بر زبان راند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر