۱۳۹۹ شهریور ۳, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۹۴)

 


شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادر زادی.

اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۳۲)
 
حکایت دهم

 

مشخصات اصلی پادشاه دادپیشه

 

۱

  بنیاد پسندیده و خوی و خصال فرخنده

 

حکایت شنو کآن گو نامجوی

پسندیده پی بود و فرخنده خوی

 

معنی تحت اللفظی:

پادشاه نام جو

دارای بنیاد نیک و خوی فرخنده بود.

 

تئوری فاشیستی بنیاد نیک و بد

یکی از تئوری های شرم انگیز سعدی و بعد حافظ است

که

مستقلا تحلیل و منتشر کرده ایم.

 

ایده ئولوژی برده داری و فئودالی

برای بشریت بنیاد مادرزادی اختراع و ادعا می کند.

 

پایه و اساس این خرافه فاشیستی و ضد هومانیستی

در

کتب مقدس

ریخته شده است:

در خرافه دو فرزند حوا و آدم به اسامی هابیل و قابیل

که

یکی مظهر خیر مطلق است و دیگری مظهر شر مطلق.

 

در نتیجه

فرزندان ایندو

نیز

خواه و ناخواه

مظاهر خیر و شر مطلق می گردند.

 

این دوئالیسم هابیل و قابیل

را

هم

  احمد شاملو

(فاشیست)

نمایندگی می کند

و

هم

فریدون مشیری فئودالیست.

 

سعدی

به

دلیل تبلیغ این خرافه

دچار مشکل عقلی و استدلالی می گردد.

 

مثال:

بنیاد و اصل و نسب هر دو پسر پادشاه

یکی

است.

 

یعنی

ادعای «پسندیده پی و فرخنده خوی بودن» یکی و «ناپسندیده پی و نافرخنده خوی بودن» دیگری

نمی تواند حقیقی باشد.

 

حتی

در

کتب مقدس

بنیاد هابیل و قابیل

یکی است.

 

یعنی

هر دو تخم و ترکه حوا و آدم اند.

فرق و تفاوت و تضاد ماهوی بین اندو که وجود ندارد.

 

این بدبختی تئوریکی در مورد پسر نوح و همسر لوط و سگ اصحاب کهف

هم

صدق می کند:

بنیاد پسر نوح و همسر لوط

به

مثابه نمایندگان «پسندیده پی و فرخنده خوی»  خدا در زمین

که

نمی تواند نیک نباشد

و

بنیاد سگ نجس اصحاب کهف

که

نمی تواند بد نباشد

تا

به

بهانه معاشرت آن با بدان و پیروی این از نیکان

تغییر یابد.

 

بنیاد هر چیز

یعنی

ماهوی ترین خصیصه و مشخصه آن چیز.

 

سعدی

حتما

توسط روشنگران تیز انیدش زمان خود

مورد انتقاد قرار گرفته است.

 

به

همین دلیل

تبصره ای

را

وارد تئوری فاشیستی بنیاد نیک و بد کرده است.

 

سعدی

مفهوم هنر

را

به عنوان تبصره به خدمت گرفته است.

 

به

زعم سعدی

اگر کسی دارای بنیاد نیک باشد ولی بد شود،

بی هنر

است.

 

هنر

به

مثابه دستاویزی برای نجات از تناقض تئوری بنیاد نیک و بد

مورد استفاده قرار می گیرد.

 

مشضکل سعدی

فقط

آیات قرآن کریم

که

نبوده است.

 

شاهزادگان علاف و عیاش

که

در

«پسندیده پی و فرخنده خوی بودن» شان

شکی نیست،

مست می کردند و وارد مسجد می شدند و منبر می سوزاندند.

 

سعدی

به لحاظ دفاع از خرافه فاشیستی اش

دچار آچمز می شد.

 

به

ویژه

وقتی که پادشاه می مرد و شاهزاده علاف و عیاش و لابالی

به

سلطنت می رسید.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر