۱۴۰۱ مرداد ۹, یکشنبه

درنگی در شعری از سایه (۳)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Bart  

هوشنگ ابتهاج

درنگی 

از 

یدالله سلطانپور
 
۱

غم اگر به كوه گويم بگريزد و بريزد
كه دگر بدين گرانی نتوان كشيد باری

 
معنی تحت اللفظی:
اگر غمم را به کوهی بگویم، می گریزد و فرومی ریزد.
برای اینکه کوه توان تحمل بار غمی به این سنگینی
را
 ندارد.
 
عیب مهم شناخت هنری، 
اکنون
آشکار می گردد.
شاعر
در واویلای سرایش شعر
فراموش می کند
که
در
بیت اول
  گفته است
که
نه غمی دارد و نه غمگساری.
 
محتوای این بیت غزل سایه
همان محتوای یک بایاتی آذری است:
دردیمی
داغه ده سم داغ اری یر.
اگر ددم را به کوه بگویم، ذوب می شود.
 
در ادبیات جهانی
رشته ای به نام ادبیات تطبیقی وجود دارد
که
این مشابهات و مطابقات را تماتیزه می کند (موضوعیت می بخشد.)
 
 
۲

غم اگر به كوه گويم بگريزد و بريزد
كه دگر بدين گرانی نتوان كشيد باری

 
سایه
کوه
را
آدمیت می بخشد.
طبیعت
را
جامعتیت می بخشد.
کوه شبیه آدمی می شود 
و
 با شنیدن غم شاعر پا به فرار می گذارد و متلاشی می شود.
 
اگر کسی قصد نقاشی و یا فیلم سازی مثلا برای کودکان داشته باشد،
همین بیت غزل سایه را می تواند به صورت تابلوی نقاشی و یا فیلم درآورد.
تصویری و یا فیلمی از کوهی که با شنیدن اندوه کسی
زوزه کشان می گریزد و فرو می ریزد.
 
 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر