۱۴۰۱ تیر ۲۶, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۵۴۷)

Bild

 شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص  ۵۳)

بخش اول

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

پریشان کن امروز گنجینه، چست

که فردا کلیدش نه در دست تو ست

 

معنی تحت اللفظی:

هر چه زودتر ثروت خود را میان مستمندان پخش کن

فردا نخواهی توانست.

 

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک احسان  

را

مطرح می سازد.

 

مورد خطاب او در این بیت شعر،

طبقه به اصطلاح «توانگر» است

که

گنجی در اختیار دارد.

 

دیالک تیک احسان،

یکی از دیالک تیک های مرکزی سعدی است،

 که باید مورد بررسی همه جانبه قرار گیرد.

 

سعدی

به جای استفاده از مفهوم «ثروت اجتماعی»،

مفهوم «گنجینه»

را

 به کار می برد.

 

انتخاب مفاهیم از سوی سعدی

 نه تصادفی، بلکه اندیشیده، سنجیده، عمدی و آگاهانه صورت می گیرد.

 

تسلط سعدی به زبان فارسی و عربی از وسعت و غنای خارق العاده ای برخوردار است.

 

او از این نظر در مضیقه نیست.

 

مفهوم «گنجینه»

حاوی گشتاوری از تصادف، تحریف و عوامفریبی است.

 

سعدی

 ثروت اجتماعی

 را

نه نتیجه کار عرقریز توده مولد، بلکه نتیجه بخت و اقبال می داند:

در جامعه ـ فلسفه سعدی

مردی وارد خرابه ای می شود و تصادفا گنجینه ای مدفون پیدا می کند و توانگر می شود.

 

البته در مفهوم «تصادف» (بخت، اقبال، طالع و غیره) سعدی،

نوعی مشیت الهی پنهان شده است،

 یعنی

تصادف

هم

 مثل هر چیز دیگر، امری خدا خواسته تلقی می شود.

 

بخت و اقبال

یا

در روز الست، به قلم قضا،  بر پیشانی توانگر نوشته شده 

و

یا

خدا بطور ناگهانی هوس کرده که یکی توانگر بشود و سببی را برای این امر پدید آورده است.

 

به نظر سعدی

گنجینه باید هر چه سریعتر میان فقرا پخش شود،

چون مرگ می تواند بی خبر فرا رسد

و

کلید آن

به دست قوم و خویش حریص و مالپرست بیفتد.

 

سعدی

 با

دیالک تیک احسان

نیز

 چندین نشان مختلف را همزمان می زند.

 

از سوئی،

ماهیت طبقاتی خود را از دیده ها پنهان می دارد.

 

او که در واقع ایدئولوگ سرسپرده نظام اجتماعی بنده داری و فئودالیسم است،

بدین طریق دست به چپ نمائی می زند،

خود را طرفدار عدالت و احسان و درویش و گدا جا می زند

و

کلی محبوبیت توده ای برای خود دست و پا می کند.

 

از سوی دیگر،

با

تبلیغ سماجت آلود احسان

گدائی

را

به

امری عادی

بدل می کند

و

ماهیت کریه و انسانیت ستیز آن را پنهان می سازد:

گدائی

در

 فلسفه جامعتی سعدی

به

حرفه مولدین خانه خراب شده

ارتقا داده می شود.

 

سعدی

از سوی دیگر،

 احسان را به مثابه حربه ای زهرآگین در نبرد ایدئولوژیکی علیه طبقه متوسط (بورژوازی نو خاسته) مال اندوز و پول پرست به کار می برد

و

 به

تخریب اعتبار و نفوذ توده ای این طبقه انقلابی

 می پردازد.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر