پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان
تئوری حقیقت ماتریالیسم دیالک تیکی
۲۵
· تمیز حقیقت مطلق از حقیقت نسبی به قول لنین، «به اندازه کافی نامعین است، تا از تبدیل علم به دگم (جزم) ـ به معنی معیوب کلمه، یعنی به جزم مرده، منجمد و اسکلت وار ـ جلوگیری کند.
۲۶
· تمیز حقیقت مطلق از حقیقت نسبی اما در عین حال به اندازه کافی معین است تا به طرز قطعی و بی برو برگردی میان خود و فیدئیسم و اگنوستیسیسم مرزبندی کند.»
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱۴، ص ۱۳۱)
· مراجعه کنید به فیدئیسم، اگنوستیسیسم
اگنوستیسیسم
(ندانمگرایی)
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8837
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8842
پایان
۲۷
· ظاهرا تعالیم مربوط به حقیقت مطلق و نسبی درعرصه ریاضیات و منطق قابل استفاده نیستند.
۲۸
· اما علیرغم آن، قوانین ریاضی نیز به این طریق نسبی می شوند که معنی معین دقیق خود را تنها در چارچوب سیستم (مثلا سیستم مختصات) معینی دارند.
۲۹
· قانون «از دو نقطه، خطی تشکیل می یابد» در هندسه هذلولی معنی دیگری دارد تا در هندسه اقلیدسی.
· مراجعه کنید به به سیستم
سیستم
(سامانه)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7307
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7306
۳۰
· منطق مدرن نشان می دهد که مفهوم حقیقت به معنی ساده لوحانه اش می تواند به آنتی نومی منجر شود.
· (تارسکی، «مفهوم حقیقت درزبان فرمالیزه شده»)
۳۱
· ظاهرا تعریف ارسطوئی حقیقت، تعریف بی خلل و صریحی است:
· «(,p’) زمانی دقیقا حقیقی است که (p) حقیقی باشد!»
· مثلا حکم «زمین یک سیاره است» وقتی دقیقا حقیقی است که زمین یک سیاره باشد.
۳۲
· باید توجه داشت که اینجا (p) دو بار مطرح می شود:
· (,p’) حاکی از یک جمله است:
· (مثلا «زمین یک سیاره است») و (p) حاکی از یک واقعیت امر است.
واقعیت امر
https://hadgarie.blogspot.com/2019/12/blog-post_87.html
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4589
پایان
۳۳
· این تفاوت گذاری در تفکیک اوبژکتزبانی و متا زبانی نقش بزرگی بازی می کند.
· مراجعه کنید به اوبژکتزبان، متازبان
۳۴
· اگر (p) یک جمله حکمی باشد، پس می توان بر اساس تعریف فوق الذکر یک آنتی نوم به وجود آورد که با آنتی نوم «دروغگو» خویشاوند است.
· مراجعه کنید به آنتی نوم
آنتی نوم
(تعارض)
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9376
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9380
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9388
۴
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9394
پایان
۳۵
· ولی اگر (p) به مثابه جمله حکمی در چارچوب زبان های فرمالیزه شده (یعنی نه در زبان محاوره ای) معینی مطرح باشد، می توان از این آنتی نوم اجتناب ورزید.
۳۶
· از دیدگاه ماتریالیسم دیالک تیکی حقیقت نباید شامل حال فرم های زبانی (یعنی جمله حکمی) باشد.
· بلکه باید تنها شامل حال آن چیزی باشد که مورد نظر است.
· (چیزی که حکم در باره اش صادر می شود.)
۳۷
· هر حکمی اگرچه درقالب جمله حکمی بیان می شود (زبان به نظر مارکس واقعیت اندیشه است) ولی با آن یکی نیست.
۳۸
· احکام عبارتند از طبقات تجریدی (انتزاعی) جملات حکمی هم معنی.
۳۹
· با این برداشت هم آنتی نوم فوق الذکر از بین می رود و هم نسبی کردن حقیقت.
· نسبی کردن حقیقت، که در موارد دیگر به سبب امکان در نظر گرفتن سیستم های زبانی متفاوت صورت می گیرد.
۴۰
· تعریف تارسکی نیز حقیقت زبان محاوره ای را از آنتی نوم مبرا می سازد، اگر (p) نه یک جمله حکمی، بلکه یک حکم تصور شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر