۱۴۰۳ آبان ۹, چهارشنبه

درنگی در شعری از شفیعی کدکنی تحت عنوان «بر باغِ ما ببار!» (۴) (بخش آخر)

 

 

محمّدرضا شفیعی کدکنی
 (م.سرشک)

 

درنگی

از

 شین میم شین
 
در عصرِ زَمهَریریِ ظلمت
عصری که شاخِ نسترن آن‌جا
گر بی‌اجازه بَرشِکُفَد،
طرحِ توطئه‌ست
عصرِ دروغ‌های مقدّس
عصری که مرغِ صاعقه را نیز
داروغه وُ دروغْ‌دَرایان
می‌خواهند
در قاب وُ در قفس.

بر باغِ ما ببار!
بر داغِ ما ببار!

 
معنی تحت اللفظی:
در دوران سرمایی ظلمت
 که شکفتن بی اجازه شاخ نسترنی، حتی توظئه محسوب می شود،
در دوران دروغ های مقدس
 که ساواکی ها (امنیتی ها) و دروغدرایان مرغ آذرخش را حتی می خواهند به قاب و قفس بیندازند،
به حال کشور ما گریه کنید.
 
۱
در عصرِ زَمهَریریِ ظلمت

دوران کنونی ما
(دوران گذار گلوبال (تمام ارضی) از سرمایه داری به سوسیالیسم
و
دوران انقلاب علمی و فنی)
که فی نفسه بهترین دوران تاریخی ئی است که بشریت به خود دیده است،
در قاموس شفیعی کدکنی، دوران  زمهریری ظلمت است.
 
تصور دوران زمهریری ظلمت خودش دال بر داشتن عظمت رشگ انگیزی است.
چه رسد به تجربه کردنش با گوشت و پوست خود.
 
دلیل رسیدن شفیعی کدکنی به مفهوم «عصر زمهریری ظلمت»،
وجود حروف «زال» و «ظا» در کلمات زمهریر و ظلمت است.
یعنی
دلیلی فرمالیستی است.

این ادامه اداها و اطوارهای ادبی فرمالیستی احمد شاملو در سطح نازل و مبتذل است و بس:


تصویر کن
عصرِ مرا
در منحنی‌ تازیانه به نیش‌خطِ رنج؛
همسایه‌ی مرا
بیگانه با امید و خدا؛
و حرمتِ ما را
که به دینار و درم برکشیده‌اند و فروخته.
 
 تو خطوطِ شباهت را تصویر کن:
آه و آهن و آهکِ زنده
دود و دروغ و درد را 
که خاموشی
تقوای ما نیست.
 
احدی هم در عصر عسرت، جسارت طرح سؤال ندارد که منظور شعرا از یاوه ـ واژه های بی ربط دری وری واره «آه و آهن و آهکِ زنده و دود و دروغ و درد»
چیست؟
 
در بهترین حالت، 
 دوران کنونی، که آستانه گذار به کمونیسم و پایان بربریت طبقاتی 
 و
 دوران نفوذ بشر به ذات ذرات و کاینات
و
دوران اینترنت و هوش مصنوعی است،
در قاموس شفیعی کدکنی
دورانی است که آمیزه ای از سرما و ظلمت است.
 
سؤال این است که مشخصه این عصر تحفه چیست؟
 
کدکنی جواب این سؤال را هم داده است:
 
۲
در عصرِ زَمهَریریِ ظلمت
عصری که شاخِ نسترن آن‌جا
گر بی‌اجازه بَرشِکُفَد،
طرحِ توطئه‌ست

 
مشخصه این عصر من در آوردی این است
که اگر شاخ نسترنی بدون اجازه اجامر، شکوفه زند، 
با طرح توطئه، یکسان گرفته می شود و فوری سرکوب می شود.

محتوای این ادعای کدکنی همان محتوای یاوه شاملو ست:
 
آه، اگر آزادی انتزاعی سرودی می خواند...

 تمامی‌ِ الفاظِ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید
چرا که تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
  آزادی!

کسی هم نیست که به شاعر بگوید که آزادی ، واژه و یا مفهومی است و نه سخنی.

۳
عصرِ دروغ‌های مقدّس
 
مشخصه دیگر عصر زمهریر ظلمت، رواج دروغ های مقدس است.
 
حالا باید خر آورد و خرواری از خیال آورد و دروغ های مقدس را معنی کرد.
 
۴
عصری که مرغِ صاعقه را نیز
داروغه وُ دروغْ‌دَرایان
می‌خواهند
در قاب وُ در قفس.
 
مشخصه آخر عصر زمهریر ظلمت، 
سرکوب مطلق است و بس.
ساواکی ها می خواهند حتی  آذرخش را به بند کشند.
 
فونکسیون اصلی شعر شفیعی و شاملو و شرکاء 
اشاعه شور و شوق بی محتوا به عوض اشاعه شعور علمی و انقلابی است و بس.
 
پایان
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر