۱۴۰۳ آبان ۲, چهارشنبه

درنگی در شعری از احسان طبری تحت عنوان «چه اشباحی است در گردش بر این کهسار آبی رنگ؟» (۱۲)

      

احسان طبری

(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸)

(۷۳ سال)

فیلسوف، نویسنده، شاعر، نظریه‌پرداز برجستهٔ مارکسیسم-لنینیسم، ایدئولوگ و عضو کمیتهٔ مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ایران

ویکی پیدیا

درنگی

از

شین میم شین

 


 
 چه اشباحی است در گردش بر این کهسار آبی رنگ؟


مجو ای هم‌وطن از ایزدِ تقدیر، بخت خود
طلب کن بخت را از جنبش بازوی سخت خود!


جهان میدان پیکار است، بی‌رحمند بدخواهان
طریق رزم ناهموار و غدّارند همراهان.


نه آید زآسمان‌ها هدیه‌ای، 

نی قدرتی غیبی
برایت سفره‌ای گسترده اندر خانه در چیند.

به خواب است آنکه راه‌ و رسم هستی را نمی‌بیند
 
معنی تحت اللفظی:
ای هموطن
بخت خود را نه از ایزد سرنوشت، بلکه از تلاش و کوشش عملی خود بجوی.
جهان
میدان رزم است،
 دشمنان
 قسی القلب اند،
راه رزم
ناهموار
و
همرزمان
 حقه بازند.
نه از آسمان ها، هدیه ای می رسد و نه قدرت غیبی برایت خوان یغما می گسترد.
کسی که راه و رسم هستی را نمی داند، در خواب است و نه بیدار.
 
طبری در این بند شعر،  
پس از موعظه ای ایدئالیستی ـ متافیزیکی، شروع به نصیحت می کند.

ما برای تأمل در محتوای این بند شعر، مفاهیم طبری را مورد تأمل قرار می دهیم:
 
۱
مجو ای هم‌وطن
 
مخاطب طبری در این بند شعر،
نه پرولتاریا، نه دهقانان و پیشه وران، نه روشنفکران خلقی، بلکه ایرانیان انتزاعی و کلی اند.
تفاوت و تضاد حزب توده طبری و طبریستی با حزب  توده سال های قبل از کودتای ۲۸ مرداد
و
تفاوت تئوریکی و ایده ئولوژیکی احسان  طبری با ناظم حکمت،
همین جا ست.

مخاطب طبری در این بند شعر،
ایرانیان بی اعتنا به تعلقات طبقاتی شان اند.
 طبری 
نه تنها فاقد شعور طبقاتی ـ پرولتری، بلکه فاقد شم طبقاتی ـ پرولتری است.
دلیل محبوبیت طبری
مسیح آسایی او ست.
طبری محروم از نفرت و خشم و کین طبقاتی است.
بینش طبری، شباهت غریبی به بینش مذهبی جماعت دارد.
 
۲
مجو ای هم‌وطن از ایزدِ تقدیر، بخت خود
 
مفاهیم این جمله طبری، ایزد تقدیر و بخت اند.
طبری
در صدد نومید کردن خواننده و شنونده شعرش از خداوند سرنوشت ساز است.
ولی منظور از سرنوشت و ایزد سرنوشت چیست؟
 
ایراد فکری طبری در ساز و برگ مفهومی فقهی و مذهبی او ست.
 
نهاد و سرشت و سرنوشت و تقدیر و غیره
نه از مفاهیم مارکسیستی، بلکه از مفاهیم فقهی و مذهبی اند.
 
فلاکت حزب توده در این بوده که مفاهیم مارکسیستی را مثلا مفاهیم ماهیت و جبر و غیره را ترجمه کرده و عملا بدانها فقهیت و مذهبیت بخشیده است.
 
مفهوم دوم طبری در این جمله، 
بخت است.
 
منظور از بخت اما چیست 
که مخاطب طبری باید آن را نه از ایزد تقدیر، بلکه از جنبش بازوی سخت خود بخواهد؟
 
بخت در این جمله طبری به مثابه دوئالیسمی از بخت خوش و بخت بد عرض اندام می کند:
هموطن طبری خوشبختی و بدبختی خود را نباید از ایزد و الهه تقدیر  بجوید.
 
ایزد و الهه تقدیر
هم می تواند مبتنی بر خرافه قضا و قدر باشد و هم می تواند به معنی خدای کریم باشد.
این مفاهیم طبری، مفاهمی ایراسیونال (ضد عقلی) و ایرئال (ضد واقعی) اند.
 
اندرزهای طبری که به نیت خیر سر هم بندی و صادر می شوند، 
نه رهنما و رهگشا، بلکه گمراهساز اند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر