۱۴۰۳ آبان ۷, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ح) حقیقت امر (فاکت) (۱)

 

  پروفسور دکتر هاینریش پارتی

پروفسور دکتر دیتر ویتیچ

برگردان

 شین میم شین

  

دیتر ویتیچ

 (۱۹۳۰ ـ ۲۰۱۱)

فیلسوف و استاد دانشگاه کارل مارکس لایپزیگ

متخصص تئوری شناخت

مؤلف بیش از ۱۵۰ اثر منتشره

در آلمان، اتریش، انگلستان، ایالات متحده و کلمبیا

آثار:

پراتیک، شناخت، علم

تئوری شناخت

موضوع و متدهای تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی

  

۱

·    واژه حقیقت امر در ادبیات فلسفی و متدئولوژیکی به معانی مختلف زیر به کار می رود.

 

الف

·    حقیقت امر به معنی واقعیت امر به کار می رود:

·    مثلا «تشخیص حقیقت امر»    

 

ب

·    حقیقت امر به معنی احکام حقیقی به کار می رود:

·    مثلا «تعمیم حقایق امور»)

 

پ

·    معانی دیگر حقیقت امر بسته به خصلت فلسفه ای مشروط می شوند که در پیوند با آن و یا با پیش شرط قرار دادن آن، واژه «حقیقت امر» مورد استفاده قرار می گیرد.

 

ت

·    معانی دیگر حقیقت امر بسته به اهداف خاصی تعیین می شوند که با بررسی های متدئولوژیکی معینی تعقیب می شوند.

 

ث

·    در فلسفه مارکسیستی حقیقت امر تنها به معنی واقعیت امر عینی ـ واقعی  و یا  حتی به معنی واقعیات امور معین مورد استفاده قرار می گیرد.  

 

۲

·    انواع مختلف استعمال این واژه حاکی از آن است که با وقایع متفاوت که این واژه برای بیان آنها به کار می رود، مسائل مختلف فلسفی و متدئولوژیکی پیوند دارند.

 

۳

·    اما بسیاری از این مسائل با اصطلاحات جا افتاده دیگری نام برده می شوند و حقیقت امر به معنی مترادف با آنها به کار می رود.

 

۴

·    مثلا رابطه یک حکم حقیقی با یک واقعیت امر واقعی ـ عینی فقط حالت خاصی از رابطه ای است که در آن تصویر در مقابل شیئ تصویرسازی شده قرار دارد.

 

۳

·    اما وقتی که ما حقایق امور را به معنی احکام حقیقی به کار می بریم که در چارچوب یک سیستم حکمی برای اثبات احکام دیگر به کار می روند و یا به وسیله احکام دیگر توضیح داده می شوند، آنگاه ما با مسئله فلسفی و متدئولوژیکی روبرو می شویم.

 

۴

·    این حقیقت امر را باید به معنی فونکسیونی اش فهمید.

 

۵

·    هر حکم حقیقی در رابطه با احکام دیگر سیستم حکمی تنها زمانی می تواند یک حقیقت امر باشد که آن برای اثبات احکام دیگر به کار رود و یا خود به وسیله احکام دیگر این سیستم توضیح داده شود.

 

۶

·    اگر یک همچو سیستم حکمی خصلت علمی داشته باشد، آنگاه احکام مورد بحث حقایق امور علمی نامیده می شوند و احکامی که این حقایق امور را توضیح می دهند و یا به وسیله حقایق امورعلمی اثبات می شوند، احکام نظری (تئوریکی) نامیده می شوند.

 

۷

·    احکام حقیقی که در چارچوب یک سیستم علمی، احکام نظری نامیده می شوند، می توانند در چارچوب سیستم متفاوت دیگری به مثابه حقیقت امر به کار روند.

 

۸

·    مثلا فلسفه مارکسیستی متکی است بر احکام نظری علوم دیگر.

·    یعنی آنها را به مثابه حقایق امور مورد استفاده قرار می دهد. 

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر