درنگی
از
شین میم شین
اما
از امروز او دیگر در لبه پرتگاهی افتاده است که اگر خود شرایط را برای
تکرار عملیات تنبیهی فراهم کند، بازگشتی برای او متصور و میسر نیست
مگر کاربرد تمامی اسلحه غیرقانونی نگهداری شده در صحرای نقب،
بهویژه مداخله وسیع اربابش آمریکا و نوچههای او در اتحادیه اروپا و همکاری کامل با او در مواجهه نظامی با دولت و مردم ایران.
هیئت تحریریه مجله «دانش و امید»
شناخت حتی امپیریستی (شناخت مبتنی بر تجربه گرایی) از امریکا و اسرائیل و غیره ندارد.
به همین دلیل با دوئآلیسم های نوکر و ارباب و نوچه و استاد
به تحلیل پراگماتیستی ـ بند تنبانی مسائل می پردازد.
اگر حضرات کمترین دقتی به رسانه های امپریالیستی و موضعگیری های سران آن در رابطه با اسرائیل می کردند،
مجبور می شدند، که در خرافات خود تجدید نظر کنند.
هیئت تحریریه مجله «دانش و امید»
شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی از امپریالیسم ندارد.
هیئت تحریریه مجله «دانش و امید»
بسان اجامر جنقوری اسلامی «می اندیشد.»
امریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای جهان،
جامعه اند.
جامعه
تعریف دارد.
جامعه
از طبقات اجتماعی تشکیل می یابد.
طبقات اجتماعی
خصلت و ساختار دیالک تیکی دارند.
جامعه بشری
از سویی
مبتنی بر دیالک توده و طبقه حاکمه است
و
از سوی دیگر
طبقات اجتماعی،
دیالک تیکی از ملی و بین امللی اند.
به همین دلیل،
طبقه حاکمه اسرائیل و امریکا و روسیه و جنقوری اسلامی،
نه فقط ناسیونال، بلکه همزمان، انترناسیونال اند.
نکته دیگری
بغرنجی این دیالک تیک را صد چندان می کند و آن، این است
که طبقه حاکمه نه با یک دسته ورق، بلکه با چندین دسته ورق بازی می کند.
طبقه حاکمه
نه با یک حزب سیاسی و یک مهره و شخصیت،
بلکه با چندین حزب و مهره و شخصیت سیاسی چه بسا تشنه به خون یکدیگر بازی می کند.
انحصارات امپریالیستی
همزمان از همه از احزاب سیاسی از چپ و راست و شمال و جنوب
حمایت مالی می کنند.
از این رو،
مجموعه ای از دیالک تیک های فریب به کار می افتد:
دیالک تیک خودفریبی و عوامفریبی فقط یکی از این دیالک تیک ها ست.
به همین دلیل، با دیالک تیک های نوکر و ارباب و نوچه و استاد
نمی توان به درک و توضیح مسائل نایل آمد.
ولی می توان ساده لوحانه خود را و همنوعان ساده لوح خود را فریب داد.
با مفاهیم اقتصاد سیاسی نمی توان رابطه اسرائیل با امریکا و جوامع دیگر را درک کرد و توضیح داد.
مثال:
گابریل
رهبر سابق حزب سوسیال ـ دموکرات و وزیر خارجه آلمان،
پس از برگشت اسرائیل،
از مناسبات مبتنی بر آپارتاید در فلسطین تحت اشغال اسرائیل سخن گفت
و
چند روز بعد خلع مقام و منصب شد و پستی در روابط بین المللی دریافت کرد.
بنا بر تئوری لنینی امپریالیسم،
قدرت عظیمی در جهان امپریالیستی در اختیار سرمایه مالی (اولیگارشی مالی) است
و
خلق یهود
به دلیل محرومیت از حق شرکت در تولید کشاورزی و صنعتی و تجاری و غیره
به صرافی و بانکداری پرداخته است.
افسار همه جوامع امپریالیستی در دست اولیگارشی مالی (بانکی) است
و حمایت بی چون و چرا از دولت خلق یهود، به همین دلیل است.
روی کار آمدن احزاب و محافل و شخصیت های سیاسی و اقتصادی و فکری و فرهنگی و نظامی و غیره
را
همین اولیگارشی مالی در پشت پرده رقم می زند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر