۱۴۰۳ مهر ۲۸, شنبه

درنگی در شعری از عسگر آهنین (۳)


درنگی

از 

میم حجری

 

پرنده و مترسک
-----------------
پرنده می داند
عمری دراز ندارد
با این همه،
مشغول نغمه سرایی
بر شانه ی مترسک باغ است
(عسگر آهنین/ 12 اوت 2014)


معنی تحت اللفظی:
پرنده با اینکه به مرگ عنقریب خود وقوف دارد، 

بر شانه مترسک نشسته و نغمه می خواند.


مترسک
در باغبانی و کشاورزی
ابزار تولید است.

 
مترسک
شبیه نردبام و حصار و بیل و کلنگ و گاو و گاوآهن است.

عمر مترسک کوتاه نیست.

 
فونکسیون اقتصادی مترسک،
شبیه فونکسیون اجتماعی ـ پسیکولوژیکی همان خوخان در ادبیات آذری و لولو در ادبیات پارسی است.

 
پرنده ای که بر شانه مترسک می نشیند،
پرنده هوشمندی است.

 
چون فرق بشر با بشر واره را می داند.

 
منظور شاعر از مترسک و پرنده
دولت و سپاه و بسیج و جوانان یاغی است.

 
جوانان کو حتی پیران شور
برخلاف پرنده
نه مترسک شناس
بلکه به مرتب بدتر
طبقه حاکمه ناشناس اند.

 

حضرات
به دلیل فقدان شعور انقلابی
مترسک را با طبقه حاکمه عوضی می گیرند
و
از فرط خشم و یأس
به سیم آخر می زنند و جان می بازند.

چه بسا حتی بدتر،

به روشنگری علمی و انقلابی فحش می دهند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر