درنگی
از
"اگر موز و پول را جلوی یک میمون قرار دهید، میمون موز را انتخاب می کند،
زیرا میمون ها نمی دانند که با پول می توان مقدار زیادی موز خرید."
در واقع، اگر کار و کسب و کار را به مردم پیشنهاد دهید، آنها کار را انتخاب می کنند
زیرا اکثر مردم نمی دانند که یک کسب و کار می تواند بیشتر از حقوق درآمد داشته باشد.
یکی از دلایل فقیر بودن فقرا
این است که فقرا برای شناخت فرصت کارآفرینی آموزش ندیده اند.
آنها زمان زیادی را در مدرسه می گذرانند و چیزی که در مدرسه می آموزند به جای اینکه برای خودشان کار کنند، با حقوق کار می کنند.
سود بهتر از دستمزد است
زیرا دستمزد می تواند از شما حمایت کند، اما سود می تواند شما را ثروتمند کند.
این ادعای حریف خر پول باید تحلیل مارکسیستی شود.
۱
"اگر موز و پول را جلوی یک میمون قرار دهید، میمون موز را انتخاب می کند،
جلوی خود تو هم اگر آب و نان و طلا و دلار بگذارند، سریعتر از میمون، آب و نان را برمی داری تا از تشنگی و گرسنگی تلف نشوی.
آب و نان جزو حوایج حیاتی اند.
طلا و دلار اما قابل خوردن و آشامیدن نیستند.
اینکه طلا و دلار قابل مبادله با آب و نان است، تغییری در ماهیت امر نمی دهد.
۲
در واقع، اگر کار و کسب و کار را به مردم پیشنهاد دهید، آنها کار را انتخاب می کنند
زیرا اکثر مردم نمی دانند که یک کسب و کار می تواند بیشتر از حقوق درآمد داشته باشد.
کسب و کار
(مثلا افتتاح شرکت و کارخانه و کشت و کار و غیره)
نه با جیب خالی میسر می شود و نه با مغز خالی.
برای افتتاح شرکت و کارخانه و غیره
به دیالک تیکی از بضاعت مادی و فکری نیاز است.
خود بضاعت فکری نیز محتاج بضاعت مادی اولیه است.
به همین دلیل، فرزندان زحمتکشان از نعمات فکری و فرهنگی محروم می مانند.
چه رسد به نعمات «کسب و کار» و استثمار.
۳
یکی از دلایل فقیر بودن فقرا
این است که فقرا برای شناخت فرصت کارآفرینی آموزش ندیده اند.
کار آفریبی یکی از مفاهیم خر رنگ امپریالیستی است.
کار افریبی به معنی سرمایه گذاری و تولید کالایی است.
کار آفریدنی نیست.
تا کسی در مدرسه فوت و فن خلقت کار را آموزش ببیند.
همه می دانند که اگر سرمایه داشته باشند،
حداقل می توانند به خرید و فروش و یا حتی به نزولخواری بپردازند.
مسئله برای توده فقدان سرمایه اولیه است.
۴
آنها زمان زیادی را در مدرسه می گذرانند و چیزی که در مدرسه می آموزند به جای اینکه برای خودشان کار کنند، با حقوق کار می کنند.
عجب، خرپول خری که با الفبای اقتصاد سیاسی بیگانه است
و
معنی دستمزد و حقوق را نمی داند.
دستمزد و حقوق
قیمت نیروی کار زحمتکشان مادی و فکری است.
نیروی کار زحمتکشان، کالا ست و مثل بقیه کالاها بسته به دیالک تیک عرضه و تقاضا قیمت دارد.
کسانی که وسیله تولید مثلا کارخانه، شرکت، مزرعه، و غیره ندارند،
زحمتکشان و به قول خر پولان، فقرا،
نیروی کار خود را به ازای دستمزد و یا حقوق می فروشند
تا نانی به کف اورند و زنده بمانند.
نیروی کار
بر خلاف بقیه کالاها
شبیه مرغی است که تخم دو زرده می گذارد:
زرده اول بیضه نیروی کار = دستمزد و یا حقوق کارگر و یا مستخدم
زرده دوم بیضه نیروی کار = بهره، سود، نرخ استثمار
منبع و سرچشمه ثروت چیست؟
ثروت که مائده آسمانی نیست.
ثروت تولید می شود.
ثروت ثمره زحمت است.
مسئله این است که فرد به برکت زحمت شخصی
فقط به اندازه بخور و نمیری ثروت کسب می کند.
انباشت ثروت
(اگر استثنائات را مثلا پیدا کردن گنجی را، اختراعی تصادفی را مورد صرفنظر قرار دهیم)
فقط از طریق غارت زحمت دیگران میسر می شود.
هم حضرت علی می دانست
هم حضرت هگل می دانست
و
هم حضرت مارکس اثبات کرده است.
مراجعه کنید
به
تئوری اضافه ارزش
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر