۱۴۰۳ آبان ۹, چهارشنبه

درنگی در شعری از احسان طبری، تحت عنوان «دو بینش» (۳)

    

احسان طبری

(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸)

(۷۳ سال)

 
 دو بینش 
(از اندرزنامه عمر)

درنگی

از

شین میم شین

«بیهُده در غم سرای عمر جویی جانِ شاد
سر نیامد بیمی، از ره می رسد بیمِ دگر
زندگی باشد سراپا آرزویی بی مُراد
نیمی از هستی نهد در گور، آن نیمِ دگر

معنی تحت اللفظی:
جست و جوی روح آسوده در غم سرای جامعه بیهوده است.
ترسی هنوز به پایان نرسیده، ترس دیگری از راه می رسد.
کسی در جامعه به آرزوی خود نمی رسد.
نیمی از عمر بشر گوری برای نیمه دیگر است.
 
۱
«بیهُده در غم سرای عمر جویی جانِ شاد

جامعه از دید پیر دردمند، غمسرایی بیش نیست و جست و جوی آسایش روحی و روانی در آن، بیهوده است.
 
متد فکری پیر دردمند، متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است.
پیر دردمند صدها فرسنگ از شیخ شیراز عقبمانده تر است
که متد فکری اش، دیالک تیکی بوده است.
اگرچه واژه دیالک تیک به گوشش نخورده بود.
 
شیخ شیراز 
همه چیز هستی را در چارچوب دیالک تیکی اش می بیند:
گل و خار و گنج و مار و غم و شادی به هم اند.

جامعه و حیات
دیالک تیکی از ریاضت و لذت (رنج و گنج، غم و شادی) است.
درست به همین دلیل
روح و روان بشری نیز دیالک تیکی از حالات شاد و ناشاد است.
 
۲
سر نیامد بیمی، از ره می رسد بیمِ دگر
 
ترس هم به تنهایی وجود ندارد.
ترس در دیالک تیک ترس و تهور وجود دارد.
یعنی 
ترس و تهور قابل تبدیل به یکدیگرند. 
 
۳
زندگی باشد سراپا آرزویی بی مُراد
 
این ادعای پیر دردمند، خرافه ای بیش نیست.
حیات بشر و حتی نبات و جانور،
نه سراپا آرزو، بلکه دیالک تیکی از آرزو و ایدئال و رئال است.
 
خلاصه کردن حیات بشر در اوتوپی، نشانه خریت و خردستیزی است.
 
اوتوپی ناب وجود ندارد.
 
اوتوپی همواره سرشته به علم است 
و
 روند حیات بشری (عمر)، 
مبتنی بر دیالک تیک اوتوپی و علم از سویی و دیالک تیک اوتوپی و واقعیت از سوی دیگر است:
 روند حیات بشری (عمر)، 
روند گذار مستمر از اوتوپی به علم و از علم به اوتوپی دیگر است.
 
بشر در آرزوی محض به سر نمی برد.
تشکیل آرزو و ایدئال، خود مقدمه حرکت و تلاش و تقلا در راستای جامه عمل پوشاندن (رئالیزاسیون) به آرزو و ایدئآل است.
 
۴
نیمی از هستی نهد در گور، آن نیمِ دگر
 
 
این ادعای پیر نژند، جفنگی بیش نیست.
چنین چیزی نه واقعیت دارد و نه امکان پذیر است.
 
بینش پیر دردمند در این شعر طبری، پسیمیستی و نیهلیستی است.
مبتنی بر بدبینی فلسفی و باور به پوچی است.
پیر دردمند شبیه صادق هدایت است.
همه چیز هستی را منفی و سیاه می بیند.
 
مراجعه گنید
به 
پسیسمیسم
و

نیهلیسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4536
 
 ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر