۱۴۰۳ آبان ۷, دوشنبه

درنگی در غزلی از خواجه شیراز (۲)


درنگی 

از

شین میم شین


۱

سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد

وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد

معنی تحت اللفظی:

دل از دیرباز از ما جام جم می خواست تا سیر دل می بخورد و مست شود.

غافل از اینکه خودش جام جم داشت.

حافظ در این بیت غزل، 

دیالک تیک فرم  ومحتوا (ظرف و مظروف)

را

به شکل دوئالیسم دل (قلب)  و خون و دوئالیسم جام جم و می بسط و تعمیم می دهد.

یعنی

دل را به صورت فرم (ظرف، جام جم) تصور و تصویر می کند.

انتقاد خواجه از دل این است که به فرمیت و ظرفیت و جامیت  (فرم و ظرف و جام وارگی خود) خود واقف نیست و از این و آن جام جم طلب می کند.


۲

گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است

طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد

معنی تحت اللفظی:

دل شبیه مرواریدی بود که از صدف کون و مکان (زمان و مکان) بیرون آمده بود و دنبال  گمشدگان در ساحل دریا می گشت.

حافظ

 در این بیت غزل هم دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دوئالیسم صدف کون و مکان و مروارید بسط و تعمیم می دهد.

مرواریدی که از صدف بیرون افتاده  و موج های دریا آن را به ساحل دریا آورده اند و اکنون در ساحل دنیال گمشدگان (مرواریدهای گمشده دیگر) می گردد تا بر تنهایی خویش غالب آید و همراه با مرواریدهای گمشده دیگر صدفی پیدا کند.

یعنی

دیالک تیک (دوئالیسم) تخریب گشته را تعمیر و بازتولید کند.

اگر دو بیت فوق الذکر را با هم و در ارتباط منطقی با هم در نظر گیریم،

به این نتیجه می رسیم

که

دل در آن واحد هم فرم (جام جم) است و هم محتوا (مروارید).

یعنی

دیالک تیک (دوئالیسم) فرم و محتوا (جام جم و می) است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر