درنگی
از
شین میم شین
۱
سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
معنی تحت اللفظی:
دل از دیرباز از ما جام جم می خواست تا سیر دل می بخورد و مست شود.
غافل از اینکه خودش جام جم داشت.
حافظ در این بیت غزل،
دیالک تیک فرم ومحتوا (ظرف و مظروف)
را
به شکل دوئالیسم دل (قلب) و خون و دوئالیسم جام جم و می بسط و تعمیم می دهد.
یعنی
دل را به صورت فرم (ظرف، جام جم) تصور و تصویر می کند.
انتقاد خواجه از دل این است که به فرمیت و ظرفیت و جامیت (فرم و ظرف و جام وارگی خود) خود واقف نیست و از این و آن جام جم طلب می کند.
۲
گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
معنی تحت اللفظی:
دل شبیه مرواریدی بود که از صدف کون و مکان (زمان و مکان) بیرون آمده بود و دنبال گمشدگان در ساحل دریا می گشت.
حافظ
در این بیت غزل هم دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دوئالیسم صدف کون و مکان و مروارید بسط و تعمیم می دهد.
مرواریدی که از صدف بیرون افتاده و موج های دریا آن را به ساحل دریا آورده اند و اکنون در ساحل دنیال گمشدگان (مرواریدهای گمشده دیگر) می گردد تا بر تنهایی خویش غالب آید و همراه با مرواریدهای گمشده دیگر صدفی پیدا کند.
یعنی
دیالک تیک (دوئالیسم) تخریب گشته را تعمیر و بازتولید کند.
اگر دو بیت فوق الذکر را با هم و در ارتباط منطقی با هم در نظر گیریم،
به این نتیجه می رسیم
که
دل در آن واحد هم فرم (جام جم) است و هم محتوا (مروارید).
یعنی
دیالک تیک (دوئالیسم) فرم و محتوا (جام جم و می) است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر