۱۴۰۳ آبان ۶, یکشنبه

درنگی در شعری از احسان طبری تحت عنوان «چه اشباحی است در گردش بر این کهسار آبی رنگ؟» (۱۶) (بخش آخر)

      

احسان طبری

(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸)

درنگی 
از
شین میم شین


به‌راه رشد و آزادی‌ست هر سو سدّ و بارویی
زاستعمار و از دربار و از زندان و از اعدام
تو گویی هفت‌خوانی از بلا گسترده، جادویی
ولی با رَخش همُّت بر جَه از این هفت‌خوان، 

گرخود
نمی‌خواهی کز این دنیای رنگین بگذری ناکام

معنی تحت اللفظی:
در هر راه رشد و آزادی، موانعی وجود دارند.
موانعی از استعمار و سلطنت و زندان و اعدام.
انگار ساحری هفتخوانی از بلا گسترده است.
ولی تو اگر نمی خواهی از نعمات رنگارنگ دنیا بی نصیب بمانی،
با رخش همت از این هفتخوان بپر.

این بند شعر طبری
به لحاظ فرم و ساختار و صنعت پوئه تیکی، شاهکاری است:
  مصراع های اول و سوم همقافیه اند (بارویی یا جادویی)
و
مصراع های دوم و پنجم هم به همین سان (اعدام با ناکام.)
 
۱
به‌راه رشد و آزادی‌ست هر سو سدّ و بارویی
زاستعمار و از دربار و از زندان و از اعدام

تو گویی هفت‌خوانی از بلا گسترده، جادویی
 
طبری
 استعمار و دربار و زندان و اعدام
 را 
سد و بارویی در راه رشد و رهایی تصور و تصویر می کند
و
به هفتخان رستم تشبیه می کند که انگار جادوگری برپا داشته است.
دلیل اینکه طبری از خوان گستری سخن گفته، این است که خوان به معنی سفره است.
 ولی طبری به معنی واقعی هفتخان واقف است.
به همین دلیل جهش رستم آسا از هفتخان به مدد رخش را توصیه می کند:

ولی با رَخش همُّت بر جَه از این هفت‌خوان، 

گرخود
نمی‌خواهی کز این دنیای رنگین بگذری ناکام

طبری
اینجا هم اعتنایی به دیالک تیک تئوری (اندیشه، شناخت، آگاهی، روشنگری) و پراتیک (جهش از هفتخان) ندارد.
 
بیگانگی با دیالک تیک
یکی از ضعف های متدیکی ـ تئوریکی مهم طبری است.
 
 به همین دلیل، طبری قادر به استدلال مارکسیستی نیست.
در نتیجه، دست به دامن نخبگان می شود و از قول آنان، اندرزهای مکانیکی ـ اسکولاستیکی می دهد:
 
اِرانی گفت:

 «در شطی که آن جنبنده تاریخ است
مشو زان قطره‌ها، کاندر لجن‌ها بر کران مانند
بشو زامواج جوشانی که دائم در میان مانند.»

معنی تحت اللفظی:
ارانی 
تاریخ را به شطی رونده تشبیه کرده است.
شطی که از دو فقره از قطرات تشکیل می یابد:
قطراتی که در لجن گیر می افتند و می مانند
و
قطراتی که خود را به امواج می سپارند و می روند.
تو از فقره دوم از قطرات باش.
 
طبری را می توان نماینده عملگرایی (پرکتیسیسم) و اراده گرایی (وولونتاریسم) در حزب توده دانست.

 

مراجعه کنید

به

پرکتیسیسم (عملگرایی)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3635

 

پایان


اراده گرایی

(ولونتاریسم)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7969

 

پایان

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر