۱۴۰۳ آبان ۳, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۹۲)

  

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۳ ـ ۸۴)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

حافظ

گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن

شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت.

معنی تحت اللفظی:

اگر سالک طریقت عشقی، قید رسوایی را بزن.

شیخ صنعان برای تهیه شراب، خرقه اش را حتی گرو می گذاشت.

 

همانطور که ذکرش گذشت:

عاشق در مکتب سعدی و حافظ هرگز نباید انسان آبرومندی باشد.

 

آبرو و حیثیت و شخصیت و فردیت و خودمختاری

 با عشق کذائی در تضاد آشکار قرار دارند و قبل از همه، باید فدا شوند.

 

سؤال این است که چرا وبه چه دلیل؟

چرا باید دوست داشتن حریفی به رسوایی دوستدار منجر شود؟

اصولا

معشوق و شاهد و محبوب و غیره باید به دلیل دوست داشته شدن توسط لات و لاشخوری، رسوا شود و نه دوست دارنده رودار بی شرم.

 

حافظ

 

از ننگ، چه گوئی، که مرا نام ز ننگ است

وز نام چه پرسی، که مرا ننگ ز نام است.

معنی تحت اللفظی:

برای من دوئآلیسم نام و ننگ وارونه شده است:

آنچه که برای این و آن نام است، برای من ننگ است

و

آنچه که برای این و آن، ننگ است، برای من نام است.

 

این بدان معنی که حافظ به رسوایی و بی آبروی مفتخر است.

بهانه این سقوط اخلاقی، عشق به حریفی است که محل سگ حتی به او نمی گذارد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر