میرزا محمد فرخی یزدی
ملقب به تاج الشعرا
(۱۲۶۸ خورشیدی – ۲۵ مهر ۱۳۱۸)
شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر مشروطیت،
سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران
از جمله روزنامه طوفان
و
همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود.
درنگی
از
دنیای ضعیف کش که از حق دور است
حق را به قوی می دهد و معذور است
بیهوده سخن ز حق و باطل چه کنی
رو، زور به دست آر که حق با زور است
فرخی یزدی
معنی تحت اللفظی:
دنیا
هم ضعیف کش است و هم از حق دور است.
دنیا
حق را همیشه به زور می دهد و معذور است.
بحث بر سر حق و باطل را رها کن
بکوش تا به کسب زور نایل آیی.
برای اینکه حق با زور است.
۱
دنیای ضعیف کش که از حق دور است
حق را به قوی می دهد و معذور است
دنیا
(چرخ و فلک و زمانه و روزگار و دهر و خدا )
در این بیت شعر فرخی یزدی،
قاضی القضات تصور و تصویر می شود.
قاضی القضاتی که طرفدار قدرتمندان و قلدران و مخالف ضعفا و زحمتکشان است.
این کشف و افشای فرخی یزدی،
هم رئالیستی است و هم راسیونالیستی.
در جوامع طبقاتی، حق هرگز به حقدار نمی رسد.
قوانین این جوامع که مبنای داوری و قضاوت قضات اند،
ماهیتا قوانین طبقات حاکمه اند
و
انتظار دادن حق به ضعفا و زحمتکشان و نه به قدرتمندان و قلدران،
انتظار ابلهانه و ساده لوحانه ای بیش نیست.
مسئله اما این است
که قاضی القضات و دولت و قوای مقننه و قضائیه و مجریه،
خدام طبقات حاکمه اند و نه دنیا.
ایراد فرخی یزدی و شعرای دیگر از همه رنگ،
اندیشیدن و اندیشاندن با مفاهیم ایراسیونال (ضد عقلی) از قبیل دنیا و دهر و غیره است.
معذوریت دنیا هم از دادن حق به اقویا به دلیل مأموریت دنیای کذایی است.
ما با دیالک تیک مأموریت و معذوریت سر و کار داریم:
مأمور باید هم مجری فرامین آمر باشد و مدافع منافع او.
علیاکبر آزادی متخلص به گلشن
( ۱۹۰۱– ۱۹۷۴)
روزنامهنگار، شاعر و نویسندهٔ ایرانی، از پیشگامان مطبوعات در استان خراسان
محتوای این بیت شعر فرخی یزدی را شاعر دیگری به نام گلشن هم نمایندگی کرده است که شعرش ورد زبانها ست:
برو، قوی شو اگر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت، ضعیف پامال است.
معنی تحت اللفظی:
طبیعت مبتنی بر قانون تنازع بقا (داروین) است.
اگر می خوهی پامال اقویا نشوی، برو قوی شو.
اکنون باید پرسید:
طبیعت چه ربطی به جامعه دارد؟
پدیده ها و روندها و سیستم های طبیعی
طبیعی و غریزی و خود به خودی اند.
در حالیکه پدیده ها و روندها و سیستم های جامعتی
آگاهانه و عقلی و اندیشیده اند.
محتوا و معنای واژه «دنیا» در این شعر فرخی یزدی،
دیالک تیک طبقات حاکمه و هیئت های حاکمه
(دیالک تیک حاکمیت و حکومت، دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی)
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر