۱۴۰۳ مهر ۳۰, دوشنبه

درنگی در شعری از احسان طبری تحت عنوان «چه اشباحی است در گردش بر این کهسار آبی رنگ؟» (۱۱)

      

احسان طبری

(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸)

(۷۳ سال)

فیلسوف، نویسنده، شاعر، نظریه‌پرداز برجستهٔ مارکسیسم-لنینیسم، ایدئولوگ و عضو کمیتهٔ مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ایران

ویکی پیدیا

درنگی

از

شین میم شین

 


 
 چه اشباحی است در گردش بر این کهسار آبی رنگ؟
 

سپاهِ پیش‌رفت اند و تکامل

 این جوانمردان
سپاهی این‌چنین، از وادی حرمان گذر دارد.
به‌سوی معبد خورشید پیمودن خطر دارد
ولی هر کس از این ره رفت، بخشی شد ز نور او
هم‌آوا گشت با فرّ و شکوه او، غرور او.

معنی تحت اللفظی:
مازیار و سند باد و مردآویج و مزدک و بابک و مقنع و ارانی
هم جوانمرد بوده اند و هم سپاه پیشرفت و تکامل.
قاعده هم بر این است
 که سپاه پیشرفت و تکامل از برهوت  فلاکت و ذلت بگذرد.
برای اینکه سفر به معبد خورشید خطرناک است.
ولی هر کس به سوی معبد خورشید سفر کند، به بخشی از انوار خورشید بدل می شود و 
غرورش با فر و شکوه خورشید همصدا می شود.
 
۱
به‌سوی معبد خورشید پیمودن خطر دارد
ولی هر کس از این ره رفت، بخشی شد ز نور او
هم‌آوا گشت با فرّ و شکوه او، غرور او.

 
یکی از مضرات مهم «اندیشیدن» با مفاهیم هنری، استه تیکی و سوبژکتیو (ذهنی، دلبخواهی، تخیلی، قابل تفسیر دلبخواهی) شور گستری و خرپروری است.
 
شعرا سرم شور و شوق احساسی، عاطفی، صدعقلی و غریزی در رگ خواننده و شنونده تزریق می کنند 
و
عقل اندیشنده آنها را مفلوج می سازند و عاطل و باطل می کنند.

منظور طبری از «حرکت به سوی منبع نور» مبارزه طبقاتی است.
 
چون همه شخصیت های مورد نظر طبری
در مبازه طبقاتی به خطر افتاده اند، زجر دیده اند و به شهادت رسیده اند.
 
ولی منظور از مبارزه طبقاتی چیست؟
 
مفهوم مبارزه طبقاتی مثل خیلی از مفاهیم دیگر
در ادبیات معاصر تحریف شده است.
 
مبارزه طبقاتی
مثل هر مبارزه دیگر خصلت دیالک تیکی دارد.
یعنی
مبارزه ای ویا زد و خوردی میان طبقات اجتماعی است.
 
دیالک تیک مبارزه طبقاتی = مبارزه طبقات و اقشار اجتماعی بر ضد طبقات حاکمه + مبارزه طبقات حاکمه بر ضد طبقات و اقشار اجتماعی
 
این بدان معنی است که مبارزه طبقاتی  دیالگ تیکی از زد و خورد است.
مبارزه طبقاتی هم می تواند از پایین شروع شود و هم از از بالا.
 
مثال:
هم اعتصاب کارگران فرمی از مبارزه طبقاتی است و هم افزایش ساعات کار در هفته توسط کارفرما.
 
هم انتشار و تبلیغ افکار نیچه و هیتلر و هایدگر فرمی از مبارزه طبقاتی است 
و هم نقد علمی و انقلابی همان افکار منحط و فاشیستی.

طبری در این بند شعر، 
عینا و عملا
دیالک تیک مبارزان انقلابی و طبقات حاکمه 
را
به شکل دوئالیسم رهروان به سوی خورشید و پاسداران شب بسط و تعمیم می دهد.
 
کشف مهم طبری این است که مبارزه طبقاتی خطر دارد.
خصلت این خطر هم دیالک تیکی است.

در مبارزه طبقاتی
حتما نباید پایینی ها زجز بینند و اعدام شوند.
بالایی ها هم می توانند دار و ندار خود را از دست بدهند و زجر و ذلت بکشند.

سؤال این است
 که 
چرا طبری خطرناکی مبارزه طبقاتی را فقط برای طرفداران پیشرفت و تکامل عمده می کند؟

دوئآلیسم نور  وظلمت در مذهب مانی پیامبر
در ادبیات معاصر توسط شعرا و ادبا به شکل دوئالیسم انقلاب و ارتجاع (انقلابی و مرتجع) بسط و تعمیم داده شده است.
 
به نظر (به خیال) طبری
هر کس به طرفداری از انقلاب اجتماعی بپردازد،
 بخشی از نتایج انقلاب اجتماعی (جزئی از نور خورشید) می شود.
 
اگر طبری منظور خود را نه به صورت شعر، بلکه به صورت نثر می نوشت،
هم خودش مجبور به خود اندیشی می شد و هم خواننده و شنونده، چیزی از او می آموخت و رشد فکری می کرد.
 
اگر اشعار طبری را با اشعار سیاوش و به ویژه با اشعار لاهوتی و زهری مورد مقایسه قرار دهیم، قضیه روشنتر می شود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر