۱۴۰۳ آبان ۴, جمعه

درنگی در مکررات مکرمات (۲۵)

   

درنگی 

از

میم حجری
 
حاکمان
دستان درازی دارند
روحانیان زبان درازی
و
مردم گوش های درازی.
هاینریش هاینه


روی این کشف و افشای هاینریش هاینه باید کرد.
 
هاینریش هاینه
فقط شاعر نبوده است
هاینریش هاینه
ضمنا صمیمی ترین رفیق مارکس و فیلسوف بوده است.
مثل فروغ و زهری و کسرایی و لاهوتی
که شاعرفیلسوف بوده اند و جای شان به طرز غم انگیزی خالی است.
 
۱
حاکمان
دستان درازی دارند
 
این نظر هاینه دال بر قدر قدرتی طبقه حاکمه  است.

دهاقین ایران همین اندیشه هاینه را در ضرب المثلی مصور تبیین می دارند:
دولت خرگوش را با درشکه می گیرد.
 
ایراد تبیینی هاینه
 در جایزگزین سازی طبقه حاکمه با حکام است.
یعنی 
در جایگزین سازی طبقه با عضو و مهره و نماینده است.
یعنی 
در جایگزین سازی زیربنای اقتصادی با روبنای ایده ئولوژیکی است.
یعنی
در جایگزین سازی عام با خاص، کل با جزء است.
 
۲
حاکمان
دستان درازی دارند
روحانیان زبان درازی.

 
طبقه حاکمه دارای قدرت عملی عظیمی است
و
روحانیت دارای قدرت تبیینی، تبلیغی، فکری، وعظی و فقهی عظیمی است.
هاینه
در این جمله
دیالک تیک های ماتریالیستی ـ تاریخی مهم زیر را به شکل دیالک تیک حاکمان و روحانیان بسط و تعمیم می دهد:
دیالک تیک طبقه حاکمه و نمایندگی ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه 
را
دیالک تیک پراتیک و تئوری
را
دیالک تیک عمل و نظر
را.
 
سایه هم همین دیالک تیک دست و زبان هاینه را در انتقاد از دار و دسته خمینی به خدمت می گیرد:
از داد و وداد (دوستی) آن همه گفتند و نکردند
دیا رب چقدر فاصله دست و زبان است!
 
۳
مردم گوش های درازی.
 
توده مردم خر و خرفتند.
 
از همین حرف هاینه بیگانگی او با توده مولد و زحمتکش آشکار می گردد.
اگر مارکس این ادعای هاینه را شنیده بود، ااو را به تیربار طعنه و طنز می بست.
 
توده
بر خلاف تصورات خرکی روشنفکران، دارای شم تیز توده ای است.
مشکل توده در کوتاهی دیوارش است و نه در کوتاهی فکری اش.
مارکس در نامه ای به ابراهام لینکن
با اشاره به طرفداری پرولتاریا از لغو برده داری،
 از غریزه طبقاتی پرولتاریا دم می زند.
 
پرولتاریا
طبعا و ذاتا
مارکسیستی می اندیشد.
به همین دلیل درک مارکسیسم برایش سهل تر از درک هر چیز دیگری است.
برای اینکه مارکسیسم، ایده ئولوژی پرولتاریا ست.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر