۱۴۰۳ مهر ۲۲, یکشنبه

درنگی در مکررات مکرمات (۸)



پرنده و مترسک
-----------------
پرنده می داند
عمری دراز ندارد
با این همه،
مشغول نغمه سرایی
بر شانه ی مترسک باغ است
(عسگر آهنین/ 12 اوت 2014)


درنگی

از 

میم حجری

معنی تحت اللفظی:
پرنده علیرغم اینکه به مرگ عنقریب خود وقوف دارد، 

بر شانه مترسک نشسته و نغمه می خواند.

نترسیدن پرنده از مترسک
نشانه هوشمندی آن است.
یعنی پرنده میان بشر و بشر واره فرق می گذارد.

 
منظور شاعر از مترسک
می تواند مثلا طبقه حاکمه و یا حاکمی در کشوری باشد
و
منظور او از پرنده
جوانی عاصی که به اعدام محکوم شده است
و
منظور او از نغمه
مثلا نوشتن نامه ای، شکایتی، شعری، تصنیفی، دادن شعاری.

 
ایراد انعکاس هنری واقعیت عینی و در این مورد انعکاس پوئه تیکی آن،

این است که واقعیت در این نوع از انعکاس،

به طرز مخدوشی منعکس می شود.

 
جوان عاصی
نمی تواند به ماهیت مترسک کذایی پی ببرد.
عاصی در بهترین حالت می تواند بسیجی و پاسداری و دژخیمی را از بقیه افراد تمیز دهد.

 

برای شناخت ماهیت طبقات حاکمه و نمایندگان سیاسی اش

به ساز و برگ تئوریکی (مارکسیستی) نیاز بی چون و چرا هست. 


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر