اثری از بهمن محصص
سرچشمه:
صفحه قیسبوک بهمن
محصص
سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
او بند باز بود
·
و اندر تمام شهر، بدین پیشه
·
او یکه تاز بود
·
آرام، چون پلنگ
·
آزاد، چون نسیم
·
در آسمان چشم تماشاگران خویش
·
می گسترید، نقش
·
می آفرید، بیم
·
همچون عقاب قله نشین بلند رأی
·
بر بند می نشست
·
آنگاه با هزار فسون هراس خیز
·
بر حاضران نفس را
·
در سینه می شکست
·
در زیر آسمان
·
سرمایه ای نداشت، به جز جان و ریسمان
·
لیکن، چه جان که بود سراپا خراب دل
·
دل، پای بند مهری بی پا و جان گسل
·
افسوس بر پلنگ که مهتابش عاقبت
·
از صخره می کشاند بر دره ی هلاک
·
اندوه بر عقاب که او را شکار خرد
·
از قله های سر به فلک می کشد به خاک
·
یک روز، روی بند
·
در جست و خیز بود
·
بر رهگذار زندگی و مرگ و نام و ننگ
·
با سرنوشت خویشتن، اندر ستیز بود
·
دختر میان مردم دیگر نشسته بود
·
یک چشمه مانده بود
·
آغوش ها گشود و به یک پای ایستاد
·
سر را بلند کرد و به سوی ستارگان
·
با دست بوسه داد
·
فواره زد غریو تماشاگران او
·
صد پاره شد سکوت بلورین جایگاه
·
خم گشت تا ستایش فتح غرور را
·
در چشم های دختر زیبا کند نگاه
·
لغزید روی بند
·
افتاد از طناب
·
افسوس برپلنگ
·
اندوه بر عقاب!
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر