سیاوش کسرائی
·
باز
·
این زمین
تندگام
·
برف را ز
روی گرده می تکاند و به صد زبان
·
آفتاب را
·
می دهد
سلام
·
باز باد
خوشخبر
·
از بهار
نوشکفته می دهد پیام
·
می دود
میان لاله ها غزلسرا
·
جام های شان
·
می زند
به جام
·
باز ابر
باردار
·
خیمه می
زند به روی بام
·
باز بر
شگون مجلس بهار
·
بید می
پراکند به رقص صوفیانه اش
·
گیسوان
سبزفام
·
باز نبض
جویبار، نقره می زند به توده ی علف
·
با گذار
آب های رام
·
روز می
رسد
·
روز
دیگری که از نوی گرفته نام
·
خاسته ز
جا
·
مردمی به
راه مردمی نهاده پا
·
در سرود
·
در صلا
·
·
سال نو
سلام
·
سال نو
سلام
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر