سرچشمه:
پیج حریفی حراف
·
نخست به ترجمه این چرند چرچیل نظری بیاندازیم:
در ملل
های عقب مانده، آنانکه با مشت های گره کرده انقلاب می کنند، روزی با مشت های از هم
گسیخته گدائی خواهند کرد.
چرچیل
·
عیرانیانی که به کمتر از کوروش خیلی خیلی کبیر
تمکین نمی کنند، بی شک بی سوادترین «نخبه های» روزگارند.
·
مترجم خیلی خیلی محترم هنوز نمی دانند که واژه «ملل»
اسم جمع است و به معنی ملت ها ست و هر کس که چند ساعتی سر کلاس اکابر نشسته باشد،
مرتکب چنین خطائی نمی شود.
·
واژه من درآوردی «ملل ها»، به معنی ملت هاها
خواهد بود.
·
اما راجع به چرند چرچیل:
1
در ملل
های عقب مانده، آنانکه با مشت های گره کرده انقلاب می کنند، روزی با مشت های از هم
گسیخته گدائی خواهند کرد.
·
ظاهرا حضرت چرچیل ملل جهان را به دو طبقه تقسیم
می کنند:
الف
·
ملل پیشرفته
ب
·
ملل عقب مانده
·
بیشک بنظر ایشان، عقب ماندگی و پیشرفت لدنی و
مادرزادی و خدا دادی اند.
·
یکی را داده خالق مرغ بریون، یکی را نان جو
آلوده بر خون.
2
·
بعد ملل عقب مانده را نیز مجددا به دو طبقه تقسیم
می کنند:
الف
·
اقلیت انگل و مفتخوری که مشت خونین در جیب دارد و
فقط برای سرکوب اکثریت مولد بیرون می آورد و ماهیتا دشمن سرسخت هر جنبش انقلابی
است.
·
منافع این اقلیت انگل ایجاب می کند که در همیشه
به همان لولای سابق بگردد و وضع همیشه همان باشد که بوده است.
ب
·
اکثریت مولد و زحمتکش که مادام العمر زیر بار
مادی و معنوی مبارزه طبقاتی از بالا قرار دارد و در هر 50 یا 60 سال یکبار، وقتی
کارد به استخوانش برسد، تنها دارائی ئی که در اختیار دارد، یعنی جان خود را در مشت
می گیرد و بر ضد تانک و توپ و مسلسل و چوب و چماق اقلیت حاکم شلیک می کند:
·
به قول حکیم توده ها «تیری از جان» در کمان خویش
می نهد.
2
در ملل
های عقب مانده، آنانکه با مشت های گره کرده انقلاب می کنند، روزی با مشت های از هم
گسیخته گدائی خواهند کرد.
الف
·
بزعم حضرت چرچیل اکثریت مولد و زحمتکش اگر در
کشورهای پیشرفته دست به انقلاب زند، به زندگی گداواره خویش پایان می دهد.
·
یعنی طبقه حاکمه را، یعنی اقلیت انگل را به عقب
نشینی وامی دارد و از حداقل امکانات مادی و معنوی برخوردار می گردد.
·
و اگر احیانا از انقلاب اجتماعی صرفنظر کند،
مارگاریت تاچر خونخواری بر سرش آوار می شود و به روزگاری بدتر از گدائی دچارش می
سازد.
ب
·
اما بزعم حضرت چرچیل، مسئله در کشورهای عقب مانده
فرق می کند.
·
اگر اکثریت تحت استثمار و ستم احیانا هر 50 یا 60
سال یک بار مشت گره کند و دست به انقلابی بزند، آنگاه طبقه حاکمه بین المللی دست
به کار می شود و هر بلای زمینی و آسمانی ممکنه را بر سرش می آورد.
·
از جنگ داخلی چندین ساله بگیر تا تجاوز نظامی و
تحریم و بایکوت و هرچه دلت خواست.
·
تا اینکه انقلاب بی رمق نقش بر آب می گردد و ملت
طالب آزادی و خودمختاری به گدائی می افتد تا توبه کند و حرف انقلاب اجتماعی را حتی
بر زبان نیاورد.
ت
·
جان کلام حضرت چرچیل را «روشنفکران» دیروز چپ و
امروز راست، دیری است که فهمیده اند و به همین دلیل جز رفرم و اصلاحات ملت خرکن،
نسخه نجاتی نمی پیچند و بر ضد انقلاب و مارکس و
لنین و غیره «مقاله» پشت مقاله می نویسند و حسابی همه چیز را به سلیقه
چرچیل «تحلیل» می کنند.
·
مثلا طرح تعویض آخوند بی عمامه با آخوند با عمامه
را ـ آنهم فقط و فقط از طریق انتخابات و «مبارزه» منفی ـ صلاح می دانند و توصیه می
کنند.
پ
·
آنچه حضرت چرچیل نمی خواهند به یاد بیاورند، این
حقیقت امر تاریخی است که خود بورژوازی هم از طریق انقلاب خشن و خونین اجتماعی بر
ضد فئودالیسم و روحانیت روی کار آمده است.
·
خود همین بورژوازی مشت خونین در جیب، به عنوان
مثال در انقلاب کبیر بورژوائی فرانسه، گردن تر و تمیز شاهان را به گیوتین سپرده
است و شطی از خون کثیف آخوندها در خیابان های پاریس به راه انداخته است و در آلمان
جنگ های سی ساله دهقانی را بر ضد فئودالیسم و روحانیت مرتجع مورد حمایت قرار داده
است.
·
ایکاش عیرانیان چرچلیست از چپ و راست به زیارت
گور چرچیل مشرف می شدند و یادآوری اش می کردند.
پایان
از وال فیسبوک حریفی است.
پاسخحذف