۱۳۹۲ اردیبهشت ۱, یکشنبه

ارزش (6)

پروفسور دکتر ولفگانگ ایشهورن 
پروفسور دکتر راین هولد میلر 
برگردان شین میم شین

·        ارزش ها بمثابه شاخص های آماجی و ایده های راهنما در هدایت عمل، تفکر و احساس انسانی نقش بزرگی بازی می کنند.

1
·        ارزش ها فرم خاصی را تشکیل می دهند که انسان ها بواسطه آنها به اهداف زیر نایل می آیند:

الف

·        به پیوندهای اجتماعی خود پی می برند.



ب

·        به وظایف اجتماعی خود آگاه می شوند.



ت

·         با از آن خود کردن معنوی آنها به انتگراسیون (همپیوندی) آگاهانه خویش در همبودهای مربوطه نایل می آیند.



پ

·         با از آن خود کردن معنوی ارزش ها نسبت به آماج ها، هنجارها، منافع، فرم های زندگی و غیره موضع می گیرند که در ارزش ها برسمیت شناخته شده اند.

2
·        از این رو ست که ارزش های برسمیت شناخته شده در شعور اجتماعی به مثابه عالی ترین قوای محرکه عمل فردی و جمعی عمل می کنند.

3
·        کشف تفاوت میان ارزش های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، استه تیکی، اخلاقی و غیره رایج در نظام های اجتماعی امروزی نشاندهنده عالی ترین درجه تمایز شعور انسانی و عالی ترین درجه تمایز حوایج و منافع اجتماعی اند، که خود را در ارزش ها بازتاب می بخشند.
4
·        طبقات اجتماعی و جامعه ـ بمثابه کل ـ می توانند عملا اوبژکت های (موضوعات و غیره) مختلفی را به عنوان ارزش قلمداد کنند، اگر تحقق آنها به برآورده ساختن حوایج و منافع اجتماعی شان منجر شود و یا فواید اجتماعی دیگری به همراه بیاورد.
5
·        این اما بدان معنی نیست که ارزش چیزها، پدیده ها، روندها و یا حوادث معینی باید تنها در چارچوب مفید بودن شان برای انسان ها در نظر گرفته شود.
6
·        انسان در ثمرات کردوکار خویش ـ هم در چارچوب استفاده ارزش گذارانه از علائم و هم در خارج از عرصه های تولیدی ـ  کل ماهیت انسانی خود را شیئیت و مادیت می بخشد.

7
·        ثمرات کردوکار خلاق او در تولید و نتایج فعالیت اجتماعی او در فرهنگ و غیره برای او فقط چیزهای مفید قابل مصرف نیستند، بلکه آفریده ها و دستاوردهای اصیل روح او، استعدادها و زبردستی های راستین او هستند، که انسان آفریننده در آنها خود را منعکس می بیند و باز می شناسد و در آنها درجه تسلط خود را بر طبیعت، جامعه و خویشتن خویش کشف می کند.
8
·        از این رو ست که حتی آثار هنری یونان باستان که در دوره های نازل توسعه و تکامل انسانی، خلق شده اند، «برای ما لذت هنری به همراه می آورند و در برخی موارد، حتی بمثابه هنجار و سرمشق دست نیافتنی جلوه می کنند.»
·        (مارکس، «گروندریسه»، ص 31)
9
·        در عرصه اخلاق (اتیک) نیز هیچ ارزشی نمی تواند وجود داشته باشد که در جامعه، نیاز واقعی بدان نباشد.

10
·        محتوای اخلاق (اتیک) ـ در وهله اول ـ عبارت ا ست از تنظیم روابط میان شخصیت و همبود (و یا جامعه.)

11
·        ارزش های اخلاقی نیز بنا بر ماهیت عام خویش، بیانگر اهمیت عینی تثبیت شده در شعور اجتماعی اند، اهمیت عینی ئی که پدیده های اجتماعی برای توسعه و تکامل انسان ها در همبود (و یا جامعه) با انسان های دیگر و برای همبود (و یا جامعه) انسان ها در فرم های مختلف آن دارند.
·        از آنجمله اند:
 الف

·        اهمیت مناسبات اجتماعی شخصیت ها و همبودها



ب

·        اهمیت اعمال فردی و دسته جمعی (کلکتیف) شخصیت ها و همبودها



ت

·        اهمیت شیوه های رفتار شخصیت ها و همبودها


پ

·        اهمیت هدفگذاری های (تعیین آماج ها) شخصیت ها و همبودها



ث

·        اهمیت انگیزه مندی های شخصیت ها و همبودها 


ج

·        اهمیت ویژگی های شخصیت ها و همبودها



ح

·        اهمیت شاخص های خصلتی و امثالهم شخصیت ها و همبودها     


12
·        به این معنا، می توان از ارزش های سوسیالیستی زیر نام برد:


الف

·        همبستگی خواهرانه ـ برادرانه



ب

·        وفاداری و از خود گذشتگی در راه آرمان های سوسیالیستی



ت

·        کمک متقابل و همکاری رفیقانه



پ

·        احساس مسئولیت نسبت به کل همبود (و یا جامعه)



ث

·        ارزش های اخلاقی عالی زیر:


1

·        حقیقت پرستی


2

·        دوستی


3

·        توده پرستی


4

·        میهن پرستی



5

·        علاقه مندی به کار مفید خلاق



6

·         موضعگیری عدالت طلبانه و صادقانه و امثالهم.

ج
·        در مورد ارزش های اخلاقی نیز همانند کلیه ارزش های دیگر، این نکته صادق است که فرم ارزش، یک فرم نمودین خارجی است که در پشت آن حوایج، منافع مادی و معنوی حیاتی بمثابه قوای محرکه واقعی رفتار انسانی و بمثابه فاکتورهای مهم ارزش ساز قرار دارند.

ح
·        نا دیده گرفتن این ماهیت پدیده های اخلاقی که در پشت سر فرم ارزش قرار دارد و یا حتی مستقل دانستن فرم ارزش از محتوای اجتماعی واقعی آن، ناگزیر به خطاهای خطیری در تئوری و پراتیک منجر می شود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر