( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
شین
میم شین
درسیرت پادشاهان
حکایت اول
(گلستان با ب اول، ص
17)
ادامه تحلیل
چون آدمی نومید شود، زبانش دراز گردد، چنانکه گربه
مغلوب، بر سگ هجوم آرد.
1
·
سعدی برای تفهیم حکم آغازین خویش،
مبنی بر اینکه «چون آدمی نومید شود، زبانش دراز گردد»، مثل همیشه به طبیعت مادر
رجوع می کند و از واکنش گربه مغلوب در قبال سگ سخن می گوید.
·
سعدی اما در عین حال از سستی
استدلال خویش پرده برمی دارد:
2
·
او انسان نومید را به گربه مغلوب
تشبیه می کند، گربه «مغلوبی» که بر سگ غالب هجوم می برد.
·
اگر گربه واقعا مغلوب می بود، تن
به تسلیم در می داد و طعمه چرب و نرمی برای سگ می گشت.
·
هجوم گربه بر سگ اما نه نشانه نومیدی
و تسلیم، بلکه بیانگر امید به رهائی و مقاومت و پیکار است.
·
این حقیقت امر را به تجربه هم می توان
بارها دید.
·
حتی صمد بهرنگ دیده است و توصیف
کرده است.
·
سگ ها چه بسا به دلیل همین واکنش
مبتنی بر امید و مقاومت و پیکار گربه ها عقب می کشند و از خیر لقمه چرب و نرم می
گذرند.
3
·
انتقاد اجتماعی اسیر در بند نیز نه
نشانه نومیدی و تسلیم، بلکه بیانگر امید و مقاومت و مبارزه است.
·
سعدی خود به همین حقیقت امر بهتر
از هر کس واقف است:
·
چون دشنام دادن را هرگز کسی زبان
درازی تلقی نمی کند.
·
انتقاد اجتماعی را معمولا زبان
درازی می نامند.
·
انتقاد اجتماعی اما نه نشانه
نومیدی و تسلیم، بلکه بیانگر فوران اوپتیمیسم (خوش بینی) و امید و نشانه تداوم
مقاومت و مبارزه در فرم دیگر است:
·
تداوم مقاومت و مبارزه در فرم
ایدئولوژیکی است.
4
چنانکه گربه مغلوب، بر سگ هجوم آرد.
·
این شیوه تفکر و استدلال سعدی،
ماهیتا شیوه ای عوامفریبانه است:
·
انسان و جامعه در پله تکاملی
بمراتب بالاتری قرار دارد و هرگز نمی توان و نباید جانوران و گیاهان را به مثابه
الگو، سرمشق و معیار برای انسان و جامعه قرار داد.
·
شیوه واکنش گربه را نمی توان الگوی
واکنش انسان اجتماعی قرار داد.
·
در آئینه جانوران و جنگل و بیابان
نمی توان انسان و جامعه را دید.
·
ولی کسب و کار همیشگی سعدی همین
است:
·
ناتورالیزاسیون مسائل اجتماعی و
سوسیالیزاسیون مسائل طبیعی
5
·
دیری است که این شیوه مطرود
استدلال در فلسفه بورژوائی واپسین و معاصر نیز مد شده است.
·
نئوداروینیسم ـ به عنوان مثال ـ
برای اثبات ازلیت و ابدیت مبارزه طبقاتی، برای اثبات مشروعیت مبارزه طبقاتی از
بالا، برای توجیه استثمار، جنگ، امحای دسته جمعی توده ها و چپاول ملل ضعیفتر، به تئوری «تنازع بقا» در
عالم نباتات و جانوران متوسل می شود.
6
·
فاشیسم با راسیسم (نژادپرستی)
مقوله بیولوژیکی «نژاد» را از عالم طبیعت به جامعه و جهان بشری منتقل می کند و
برای صدور حکم نابودی نژادهای دیگر از عالم گیاهان و جانوران دلیل نظری ارائه می
دهد.
·
در حالیکه نژادهای طبیعی دیری است
که جای خود را به طبقات اجتماعی داده اند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر