نوام چامسکی (1928)
استاد دانشگاه زبان شناسی در امریکا
آنارشیست
سرچشمه:
صفحه فیس بوک ناهید
همیشه در
سازش با
قدرت سود و منافعی وجود دارد و در مبارزه با قدرت ضررهایی کلان و برای حفظ صداقت و
شرافت هزینه هایی گزاف.
اما چون در طول تاریخ بسیاری از مردم در مقابل
وسوسه سود سازگاری با قدرت مقاومت کرده اند و هزینه های گزاف برای صداقت پرداخته
اند، انسانیت قادر بوده است که به سطح بالاتری از حیات خود حرکت کند - آرام آرام و
دردناک با عقب نشینی های متعدد اما پیشرفتی بی خطا در طول زمان.
نوام چامسکی
نوام چامسکی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک ناهید
نوام
چامسکی
همیشه در
سازش با
قدرت سود و منافعی وجود دارد
·
فرمولبندی این حکم از سوی نوام چامسکی قابل تأمل
است.
·
برای درک صحت و سقم این فرمولبندی به مفاهیم این
حکم نظری می افکنیم:
·
«سازش با قدرت» و «منافع»
1
همیشه در
سازش با
قدرت سود و منافعی وجود دارد.
·
نوام چامسکی در این حکم، دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور
اجتماعی را به شکل دیالک تیک منافع و موضعگیری سیاسی بسط و تعمیم می دهند.
·
دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی (از عرصه
ماتریالیسم تاریخی) بسط و تعمیم دیالک تیک وجود و شعور و یا ماده و روح (از عرصه
ماتریالیسم دیالک تیکی) است.
·
در این دیالک تیک نقش تعیین کننده در تحلیل نهائی
از آن وجود اجتماعی است.
·
مثلا انسان ها بسته به وجود اجتماعی خود، یعنی بسته
به رابطه خود با وسایل تولید و نقش خود در تولید اجتماعی، یعنی بسته به پایگاه
طبقاتی خود، یعنی بسته به اینکه مثلا برده اند و یا برده دار، رعیت اند و یا ارباب
فئودال، پرولتر اند و یا بورژوا و یا خرده بورژوا، شعور اجتماعی معینی را خواه و
ناخواه کسب می کنند و نتیجتا موضع سیاسی معینی را اتخاذ می کنند، یعنی در سنگر
سیاسی عینی معینی قرار می گیرند.
2
همیشه در
سازش با
قدرت سود و منافعی وجود دارد
·
بنابرین، می توان گفت که انسان ها بسته به منافع
عینی و طبقاتی خود (وجود اجتماعی خود) موضع سیاسی می گیرند.
·
(یعنی شعور اجتماعی معینی را نمایندگی می
کنند و در صدد عملی ساختن اهداف متناسب با آن برمی آیند.)
·
اکنون می توان وارونه اندیشی و وارونه نمائی و
عوامفریبی نوام چامسکی را بهتر دید:
·
بنظر ایشان، اگر برده به عنوان مثال با طبقه
حاکمه برده دار موضع سازش بگیرد، همیشه به نفع او خواهد بود.
3
·
سوبژکتیویسم همین است، دیگر.
·
طرف اصلا به شرایط عینی و به مناسبات طبقاتی عینی
و مستقل از هوس و میل انسان ها توجهی
ندارد.
·
ایشان احتمالا قیاس به نفس می کنند.
·
یکی از کوره راه های سوبژکتیویسم هم قیاس به نفس
است.
·
مثلا ایشان به عنوان پروفسور دانشگاه، خود را در
نظر می گیرند که اگر با انحصارات سرمایه داری، یعنی با طبقه حاکمه سازش کنند، نان شان
در روغن است.
·
و بعد
بلافاصله به این نتیجه می رسند که اگر هر کس ـ بی اعتنا به پایگاه طبقاتی خود ـ با
طبقه حاکمه سازش کند، نان او هم در روغن خواهد بود.
4
·
این بدان معنی است که موضع سیاسی انسان ها نسبت
به طبقه حاکمه، نه بطور اوبژکتیف (عینی) و ضرور، بلکه بطور سوبژکتیف و تصادفی و
دلبخواهی تعیین می شود.
·
اگر کسی چند روزی در کارخانه ای و یا شرکتی حتی
در متروپول های سرمایه داری کار کند، به بی پایه بودن این چرند چامسکی پی می برد.
·
سازش کارگران با کارفرما پیشکش پروفسور.
·
اگر کارگران لحظه ای از مبارزه طبقاتی در فرم های
مختلف آن دست بردارند، بیدرنگ ساعات کارشان افزایش می یابد و میزان دستمزدشان
کاهش.
5
·
سازش کارگر با کارفرما عملا معنائی جز سقوط کارگر
تا درجه رعیت و یا حتی برده نخواهد داشت.
·
کارگر خود به تجربه و بنا بر غریزه طبقاتی خود می
داند که با لیس زدن چکمه های کارفرما نانش در روغن نخواهد بود، بلکه زنجیرهای
وابستگی و بردگی اش مستحکمتر و سفره اش خالی تر خواهد گشت.
6
·
شعور خاصی برای درک این حقیقت عینی حی و حاضر در
جهان لازم نیست.
·
با شکست سوسیالیسم، یعنی با ختم مبارزه طبقاتی
کار سازمان یافته با سرمایه، بطرزی برق آسا فاتحه بلندی بر دولت اجتماعی در
کشورهای متروپول سرمایه داری نیز خوانده شد و همه خدمات مصلحتی دولتی یا کاهش
یافتند و یا بکلی حذف شدند.
·
بررسی تجربی این مسائل دشوار نیست.
·
اگر امروزه کارگری مثلا در آلمان بخواهد دندان
مصنوعی بگذارد، علیرغم بیمه بودن و علیرغم سودهای میلیاردی شرکت های بیمه تندرستی،
باید نصف مخارج مربوطه را از جیب خالی خود بپردازد که بر چندین هزار یورو بالغ
خواهد بود.
·
قیمت مواد غذائی و غیره بطرز سرسام آوری افزایش
یافته است.
·
معلوم نیست که پروفسور با تکیه بر کدامین فاکت ها
و مدارک عینی و تجربی ادعا می کنند که سازش مثلا کارگر با طبقه حاکمه همیشه به نفع
او خواهد بود.
7
·
مسئله دیگر بیگانگی مطلق پروفسور با مناسبات
طبقاتی واقعا موجود در جوامع سرمایه داری است.
·
بورژوازی طبقات مولد وزحمتکش را اصلا آدم حساب
نمی کند که بسته به سازش طلبی آنها بند کیسه خود را باز کند و بر منافع خویش چشم
پوشی کند.
·
چنین چیزی در خصلت هیچ موجود انگلی وجود ندارد.
8
·
دلیل این حقیقت امر نیز در عینی بودن روندها ست.
·
مبارزه مرگ و زندگی در جامعه طبقاتی فقط میان دو
طبقه اصلی نیست.
·
درد هم همین جا ست.
·
مبارزه بی وقفه ای میان اعضای خود طبقه حاکمه از
سوئی و میان اعضای خود طبقه کارگر از سوی دیگر نیز در جریان است.
·
کمترین غفلت طبقات انگل به خانه خرابی مطلق خود
آنها منجر خواهد شد و دار و ندارشان از سوی انگل های قوی تر مصادره خواهد گشت.
·
از این رو، هر عضو طبقه حاکمه سودائی جز کسب
حداکثر سود در سر ندارد و این عملا به معنی چپاول بی رحمانه نان از سفره توده های
مولد و زحمتکش است.
·
تئوری سازش طبقاتی اگر به نیت عوامفریبی نباشد،
توهمی بیش نیست.
·
مبارزه طبقاتی همانقدر عینی است که خود طبقات.
·
امروزه وضع تراژیک تکان دهنده در جوامع بشری
حکمفرما ست.
·
کارگران زیر فشار روز افزون سرمایه، چه بسا نان
از سفره همدیگر می قاپند.
·
در کارخانه ها بخشی از کارگران به امید حفظ محل
کار خود، به خبرچینی برای کارفرما دست می زنند و همکاران خود را چه بسا بیکار و خانه
خراب می سازند.
·
یعنی به همین توهم اشاعه داده شده از سوی چامسکی
ها امید می بندند.
·
ما آزموده ایم در این عرصه بخت خویش.
ادامه
دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر