سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
چاقو تیز
کن
·
در
عصرهای دلگشای ماه اسفند
·
وقتی که
کم کم از نفس می رفت سرما،
·
می آمد
از دور
·
لبخنده
بر لب، چرخاک سمباده بر دوش
·
ما بچه
ها می خواستیمش
·
با او
نوید عید می آمد به خانه
·
درها به
آوازش یکایک باز می شد
·
نان می
گرفت و کارد ها را تیز می کرد
·
برق از
میان دست او فواره می زد
·
او
ابتدای جنبشی در خانه ها بود
·
روبیدن
گرد از گلیم و فرش و قالی
·
جمع آوری
مس و تس هایی که باید پاک می شد
·
گندم که
در هرگوشه کم کم سبز می گشت
·
گویا
پرستو هم پس از او
·
می آمد و
بر طاق هشتی لانه می زد
·
ما در
غروب کوچه های خاک خورده
·
سرگرم
نوبر بستنی بودیم غافل
·
کاو بی
خبر چون آفتاب از دست می رفت
·
در خانه
هامان
·
اینک
مهیا ست
·
هم
کاردهای کند و هم نان ها به انبان
·
ای
عصرهای دلگشای ماه اسفند
پایان
ویرایش:
پاسخحذفاحتمالا «لبخنده بر لب، چرخاک سمباده بر دوش» باید به شکل زیر باشد:
«لبخنده بر لب باچرخک سمباد، بر دوش»
با پوزش
ویرایش:
پاسخحذف· می آمد از دور
· لبخنده بر لب، چرخاکزن سمباده بر دوش