عمر خیام
(427 ـ
510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی
از شین میم شین
تحلیل رباعی سی و نهم
فصل گل و
طرف جویبار و لب کشت
با یک دو
سه اهل و لعبتی حور سرشت
پیش آر
قدح که باده نوشان صبوح
آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت
·
معنی تحت اللفظی:
·
فصل گل است.
·
کنار جویبار در حاشیه کشتزار با دو و یا سه اهل دل و
زیباروئی از سرشت حوریان بهشت.
·
قدح شراب بیاور.
·
چون باده نوشان پگاه از مسجد و کنشت آسوده اند.
1
فصل گل و
طرف جویبار و لب کشت
با یک دو
سه اهل و لعبتی حور سرشت
·
خیام در بیت اول این رباعی، دیالک تیک طبیعت و جامعه را به
شکل دیالک تیک طبیعت اول و طبیعت دوم، به شکل دیالک تیک فصل گل و طرف جویبار و لب کشت (طبیعت اول) ـ یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت (طبیعت دوم) بسط و
تعمیم می دهد و تشکیل این دیالک تیک را ایدئالیزه می کند.
·
ما با
این ایدئالیزاسیون در دیگر رباعیات خیام هم آشنا می شویم.
2
·
بعدها سعدی و حافظ و غیره هم همین دیالک تیک را ـ احتمالا
تحت تأثیر خیام ـ برای تبیین اندیشه های خویش به خدمت خواهند گرفت.
·
این کردوکار خیام اما محتوای بکلی دیگری دارد:
·
خیام یکی از علمای علوم طبیعی در زمان خود بوده و تأمل در
چیزها، پدیده ها و سیستم های طبیعی (سیارات، ستاره ها، کهکشان و غیره) کسب و کار عملی و نظری او بوده است.
·
اگر این کردوکار در فلسفه سعدی و حافظ و غیره خصلت تصادفی،
ظاهری و خودپو داشته باشد، در فلسفه خیام خصلت ضرور و آگاهانه دارد.
·
خیام می داند که چه می گوید و چرا چنین می گوید و نه چنان.
·
حالا حتما حریفی خواهد پرسید:
·
«به چه دلیل؟»
·
دلیل این ادعای ما در بیت دوم همین رباعی است:
3
پیش آر،
قدح که باده نوشان صبوح
آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت
·
خیام در این بیت، از تشکیل دیالک تیک طبیعت و جامعه به
تشکیل دیالک تیک علوم طبیعی و علوم اجتماعی عبور می کند و در گام بعدی دیالک تیک
ماتریالیسم و ایدئالیسم را به شکل دیالک تیک بینش علمی و تئولوژی (فقه) بسط و
تعمیم می دهد.
4
·
بدین طریق، انسان در وحدت، هارمونی و هماهنگی با طبیعت در
برابر مبلغان تقدم روح بر ماده، تقدم خدا بر طبیعت و جامعه قد بر می افرازد و
اعلام استقلال عملی و نظری می کند.
·
هومانیسم را بهتر از این کسی در آن زمان نمی توانست
نمایندگی کند.
·
انسان بدین طریق به مثابه فرزند طبیعت مادر، در برابر طبیعت
قد بر می افرازد و در هماهنگی و هارمونی با آن بسر می برد.
·
اما به چه طریق و به چه دلیل؟
5
·
انسان در هیئت باده نوشان صبوح یکی از مهمترین محرمات
تئولوژی را زیر پا می نهد و به باده نوشی می پردازد.
·
این به معنی اعلام جهاد رهائی بخش بر ضد سیطره تئولوژی حاکم
است که حتی اقشار و طبقات تحت سلطه را از خوردن شراب منع می کند و محروم می سازد.
·
تئوری تبلیغ باده خواری می تواند حاوی و حامل گشتاوری از
مقاومت و مبارزه بر ضد ایدئولوژی مذهبی و تئولوژیکی حاکم باشد.
·
یعنی نوعی از انتقاد اجتماعی باشد.
6
·
البته در این صورت، شراب و باده و می معنی سمبولیک کسب می
کنند و به مثابه پرچم مقاومت و مبارزه بر ضد طبقه حاکمه در می آیند.
·
پرچمی که در زیر آن، طرفداران رهائی اجتماعی و اقتصادی و
ملی و فکری و فرهنگی گرد امده اند.
·
این حقیقت امر با مصراع واپسین رباعی آشکارتر می گردد:
7
آسوده ز
مسجدند و فارغ ز کنشت
·
باده نوشان به مثابه اعضای جنبش مقاومت و پیکار بر ضد طبقه
حاکمه به طبیعت بطور کلی، به دیالک تیک طبیعت و جامعه (که جزئی از طبیعت است) و
خود نیز جزئی از طبیعت اند، روی می آورند و با ایدئولوژی طبقه حاکمه قطع رابطه می
کنند:
·
خود را از شر مسجد و منبر و کلیسا و کنشت و آتشگاه و آخوند
و کشیش و خاخام و غیره دلاسوده می سازند.
8
·
این به معنی رهائی عملی و نظری، جسورانه و آگاهانه سمبولیک
از سیطره طبقه حاکمه است.
·
این به معنی قرار دادن ماتریالیسم در مقابل ایدئالیسم حاکم
است.
·
این به معنی مقاومت و پیکار ایدئولوژیکی سمبولیک است.
·
این به معنی پیکار دو جهان بینی ماتریالیستی و ایدئالیستی
است.
·
این به معنی پیکار طرفداران تقدم طبیعت بر خدا بر ضد مبلغان
تقدم خدا بر طبیعت است.
·
این به معنی مرزبندی جهان بینانه سمبولیک با طبقه حاکمه در
داخل و خارج از کشور است.
·
ولی همانطور که گفته شد، خواننده باید بسیار هشیار باشد و
به تمیز سمبل از واقعیت قادر باشد.
·
و گرنه نوشدارو می تواند به مرگدارو بدل شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر