اثری از محمود ستم اوف
مجسمه ساز جوان جمهوری آذربایجان
پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین
استه تیک مارکسیستی ـ
لنینیستی
فریدریش انگلس
(1820 ـ 1894)
کارل مارکس
(1818 ـ 1883)
استه تیک مارکسیستی ـ
لنینیستی
ادامه
1
·
مارکسیسم ـ لنینیسم بر آن است که اولا معیار ارزشی استه
تیکی بنا بر فونکسیون آن در روند زندگی اجتماعی تعیین و تعریف می شود و نسبت به
حوزه های دیگر مثلا اتیک (اخلاق)، مفیدیت، حقیقت و غیره مرزبندی می شود و یا به
آنها پیوند می خورد.
·
مراجعه کنید به اتیک (اخلاق، حقیقت) در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری.
2
·
مارکسیسم ـ لنینیسم ضمنا بر آن است که معیار ارزشی استه
تیکی فاقد خصلت مطلق است.
3
·
مارکسیسم ـ لنینیسم بر آن است که معیار ارزشی استه تیکی
عرضه کننده ی معیارهای مطلق نیست، بلکه در رابطه است با درجه توسعه تاریخی ی دیالک
تیک سوبژکت ـ اوبژکت.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت در مجله هفته، تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
4
·
آن سان که مفهوم «زیبائی عینی» برای هر دوران توسعه تاریخی، حاوی معیارهای خاص
خویش است.
·
مراجعه کنید به دوران (عصر) در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری.
مهمترین «موضوع» فعالیت
استه تیکی انسان
1
·
مهمترین «موضوع» فعالیت استه تیکی انسان، اولا خود انسان
است.
2
·
ثانیا روان انسان است.
3
·
ثالثا ذکاوت و هوش انسان است.
4
·
رابعا اخلاقمندی انسان است.
5
·
خامسا مجموعه مظاهر زندگی انسان و روابط زندگی انسان
است.
·
قانون مارکسیستی «اعمال معیار ذاتی خویش به اشیاء»، بویژه
در این مورد، یعنی در مورد خود انسان، مصداق پیدا می کند.
·
این بدان معنی است که انسان، خود را بنا بر قوانین زیبائی
فرم می دهد.
1
·
معیار ذاتی انسان، ماهیت نوعی او را تشکیل می دهد.
2
·
بر پایه همین معیار است که انسان میان خود و دیگر موجودات
زنده مرزبندی می کند.
3
·
توسعه و تکامل ماهیت نوعی انسان، یعنی شکوفاسازی آزادانه
کلیه ظرفیت های فرد و جامعه.
4
·
توسعه و تکامل ماهیت نوعی انسان، یعنی سوبژکت گشتن انسان.
5
·
معیار «زیبائی» انسان همین است.
6
·
این درک، در جامعه سوسیالیستی به عالی ترین اصل عمل بدل می
گردد.
7
·
برای اینکه طبقه کارگر ـ به مثابه قدرت حاکمه و تعیین کننده
ـ خود طبقه ای مولد است و شکوفاسازی آزادانه کلیه ظرفیت های تولیدی با منافع عینی
آن (طبقه کارگر) انطباق دارد.
8
·
انسان اجتماعی در هنرهای تجسمی، زندگی نوعی خویش را به
موضوع (اوبژکت) تصورات خود بدل می سازد تا در تلاش (بازی) آزادانه ی قوه آزادسازی،
اولا امکان واقعیت بخشیدن به خویشتن خویش ـ به مثابه موجود نوعی ـ را فرم دهدف
ثانیا امکان واقعیت بخشیدن به خویشتن خویش ـ به مثابه موجود نوعی ـ را بلحاظ نظری
و تجسمی مورد تأمل قرار دهد.
·
البته در فرمی که واقعیت احساس (حسیت) عملی سوبژکتیف انسانی
عرضه می کند.
9
·
ارزیابی دورنمای توسعه
و پایگاه جهان بینانه، پایگاهی که از آن، مجموعه حوادث و مواضع سوبژکت انسانی
به دیده می گذرد، هم در فرمدهی استه تیکی به خود جهان و هم در تصور و تصویر تجسمی
روابط انسانی با جهان، نقش تعیین کننده بازی می کنند.
·
(اهمیت تعیین کننده پایگاه طبقاتی و جهان بینی هنرمندان همین جا
ست. مترجم)
10
·
رابطه استه تیکی با جهان، به همین دلیل، همیشه بطور تاریخی
تعیین می شود و بوسیله منافع گروه ها و طبقات اجتماعی مربوطه مشروط می گردد.
11
·
ارزیابی ارزشی استه تیکی چیزها، پدیده ها و سیستم ها، یعنی
تعیین اینکه چه چیزی «زشت» و یا «زیبا» ست، فرمی از جانبداری را نمودار می سازد،
فرمی که در آن افراد و طبقات اجتماعی، موضع تأییدی و یا تکذیبی (موضع موافق و یا
مخالف) خود را نسبت به چیزها، پدیده ها و سیستم های معین بر زبان می رانند.
12
·
هنرهای تجسمی (رقص و شعر و موسیقی و نقاشی و غیره) ـ به مثابه فرم های مختلف فعالیت استه
تیکی ـ نمی توانند در هیچکدام از نکات
بلحاظ عینی، قانونمند فوق الذکر استثناء باشند.
·
فرق هم نمی کند که موضوع آنها طبیعت باشد و یا جامعه و
سیاست و عشق و غیره باشد.
·
مراجعه کنید به تئوری هنر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر