۱۴۰۴ فروردین ۲۵, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۹۹)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۹)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

گر از دوست چشمت به احسان او ست

تو در بند خویشی، نه در بند دوست

معنی تحت اللفظی:

انتظار احسان داشتن از دوست، بی معنی خودپرستی است

و

نه به معنی دوست پرستی.

 

در این بیت شعر سعدی،

دیالک تیک عاشق و معشوق به صورت دوئالیسم عاشق و دوست تحریف و مخدوش و تخریب می شود.

ضمنا

رابطه دیالک تیکی عاشق و معشوق (دوست کذایی)

مثلا ایاز و سلطان محمود

وارونه می شود

 

در حرف و در افواه عمومی

سلطان محمود عاشق ایاز است.

در این حکایت سعدی

این رابطه دو جانبه می شود

یعنی

به دوستی استحاله می یابد

و

ضمنا

وارونه می شود:

   ایاز عاشق سلطان محمود جا زده می شود.

ایازی که در فرماسیون اقتصادی نیمه برده داری ـ نیمه فئودالی

بنده و رهی و غلام است

یعنی ابزار است و نه آدم .

ابزاری که نمی تواند لیاقت و کفایت و صلاحیت و حقانیت و مجازیت عاشق شدن داشته باشد.

به همان سان که از گاو و گاوآهن به مثابه ابزار تولید کشاورزی

نمی توان انتظار داشت که عاشق کسی باشند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر