۱۴۰۴ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

درنگی در «هنر از دیدگاه مارکسیستی» (۵)

 درنگی 

در

از

شین میم شین

هنر از دیدگاه مارکسیستی

مهرداد پرولتاریا

۱
 هنر به‌عنوان بازتاب ساختارهای اقتصادی و طبقاتی

مارکس معتقد بود 

که 

هنر، مانند سایر پدیده‌های فرهنگی، 

تحت تأثیر زیربنای اقتصادی جامعه است. 

یعنی

 نظام تولید و روابط اقتصادی، 

شکل و محتوای هنر را تعیین می‌کنند.

حریف برای اثبات حرف مارکس مبنی بر  «هنر، مانند سایر پدیده‌های فرهنگی، 

تحت تأثیر زیربنای اقتصادی جامعه است»، مثال می آورد:

 مثال:

در دوره فئودالی، 

هنر کلیسایی و مذهبی شکوفا شد 

اولا
مگر در دوره برده داری هنر کلیسایی و مذهبی کذایی وجود نداشته است؟
 
مسیحیت چیست، اگر ایده ئولوژی نظام برده داری نیست؟
 
ثانیا
  مگر در جامعه سرمایه داری و حتی سرمایه داری اتحصاری و انحصاری ـ دولتی (امپریالیسم) هنر کلیسایی و مذهبی وجود ندارد؟

تحت تأثیر زیربنای اقتصادی بودن عناصر روبنایی ـ ایده ئولوژیکی
 که به این سادگی ها نیست.
که مکانیکی نیست.
 
برای آشنایی با این تأثیر و ایمان اوردن به صحت مارکسیسم
مراجعه کنید به خودآموز خوداندیشی
که اشعار و افکار سعدی و حافظ زیر ذره بین تجزیه و تحلیل مارکسیستی قرار می گیرند.
 
 مثال:

در دوره فئودالی، 

هنر کلیسایی و مذهبی شکوفا شد

 (مثل نقاشی‌های کلیساها در رنسانس)، 

چون کلیسا و اشراف زمین‌دار طبقه حاکم بودند.

معنی تحت اللفظی:
دلیل شکوفایی هنر کلیسایی و مذهبی
حاکمیت طبقاتی اشراف زمیندار بوده است.
 
دلایل قوی باید و من، تفی.
حریف
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
را
ساده می کند.
نقاشی های کلیسا 
با حمایت پاپ و به فرمان پاپ پدید آمده اند.
این ولی به معنی تحت تأثیر زیربنای اقتصادی بودن روبنای ایده ئولوژیکی به معنی حقیقی کلمه نیست.
 
این به معنی استفاده طبقه حاکمه فئودال و روحانی از آثار هنری به عنوان آگهی تبلیغاتی ـ ایده ئولوژیکی است.
 
این به معنی محبوبیت جهانگیر ماندگار بخشیدن به دگم های کلیسایی ـ مسیحی است.
 
همان کاری که امروزه کنسرن های امپریالیستی از اندام های زنانه و نرانه برای تبلیغ گلوبال (تمام ارضی)  کالاهای متنوع خود، استیل زیست خود، ارزش های طبقاتی و خرافات ایده ئولوژیکی خود به عمل می آورد.
 
مشهورترین نقاشان ایتالیایی؛ پیشکسوتان خلاق و تحسین‌برانگیز هنر نقاشی ایتالیا
ضمنا
در آثار داوینچی از دگم های مسیحی
استنباط دیگری از رابطه انسان و خدا تصور و تصویر می شود.
استنباطی مغایر با استنباط کلیسا.
این به معنی استقلال نسیی روبنای ایده ئولوژیکی از زیربنای اقتصادی است.
 
زیربنای اقتصادی فئودالی
مناسبات تولیدی فئودالی است که مهر خود را بر ذره ذره «جسم» و روح جامعه می کوبد.
روبنای ایده ئولوژیکی  و از انجمله آثار هنری
شعور و روح فئودالی را به جامعه نفوذ می دهد و بقای حاکمیت طبقاتی فئودالی ـ روحانی را تحکیم و تضمین می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر