۱۴۰۴ فروردین ۲۷, چهارشنبه

درنگی در شعری از نیما تحت عنوان «نعش ها» (۱)

منجیل کجاست
 
ویرایشی و درنگی
از 
شین میم شین

نعش ها

(مهر ماه ۱۳۱۹ - نیما)

 
این کودکانِ ساده پیِ غول رفته اند
بعد از هزار گول، به یک گول رفته اند.
گفتندشان وطن
یعنی زمین، بهره ی این و آن شده ست
نزدیکِ یک خطر
یعنی که می برند زمین ها ز دست شان
آنها که هیچوقت نبوده شکست شان
بی بهره می شوند و دیگر راحتی ز دست
خواهند داد.


این بود گول روی همه گول ها کنون
در پیشِ روی عده یی از ما، میانِ ما
ما لیک شان به چشم دشمن دیده، نشسته ایم
درهای قلعه را
بر روی بسته ایم.


از پشت می کِشیم سوی آن کسان تفنگ
می گوید این بزرگ شکم، گنده بوی تناین افسرِ فریفته:

«آوخ، که رفت و رفت
از دست مان وطن.
تا چشم کار می کند از دور، کوه هاست
از پیشِ کوه ها چه بیابانِ سرد...
تا رهگذارِ منجیل از هر طرف سوار
جز ما نکرده هیچکس، از این مکان عبور.
شب یک چراغِ محزون، در پیشِ روی ما
آموخته است او هم از حزنِ خوی ما.
تا صبح باد می وزد، تیرها سیاه
هستند روی راه.»


- آی صفدر اوقلی، یول ور! (
آی صفدراوقلی! راه بده.)

 آهای باز چه خبر؟
- از راه می رسند رفیقان ما
- از کجا؟
- از راه
- زنده اند؟
همه زنده اند لیک
با خامُشی قرین و همه روی چوب بست
در باز کن!
این نعشِ آن رفقای برفته است.

پایان


مَنجیل

 شهری 

 در شمال ایران و در استان گیلان
  در مجاورت سه استان زنجان، قزوین و گیلان

 یکی از شهرهای هفت‌گانهٔ شهرستان رودبار

   مرکز تجاری شهرستان رودبار استان گیلان 

 سد سفیدرود در این شهر ساخته شده است.


امید بهرنگ

 شعری تازه یاب از نیما
شعر «نعش‌ها» مرثیه ای سیاسی‌ـ‌اجتماعی جسورانه و نمادینی است که نیما در اوج دیکتاتوری رضاشاهی سروده است. 

نیما در این شعر نه‌تنها شکست جنبش‌ها و فریب ملتها را می‌بیند بلکه نقد تند خود را متوجه نظامی‌گری، ایدئولوژی رسمی، و بی‌وفایی برخی خودی‌ها می‌کند. 

در دورانی که جنگ جهانی دوم نیز آغاز شده و بسیارانی بدون درک واقعیت، جذب شعارهای وطن‌پرستانه و نظامی‌گری شده‌اند.
 در این شعر، «نعش» صرفاً جسم نیست، بلکه استعاره‌ای است مبنی بر پذیرفتن شکست، دیدن واقعیت مرگ و آغاز فرآیند سوگواری یا مقاومت.
 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر