۱۴۰۴ فروردین ۲۸, پنجشنبه

درنگی در پژوهشی از احسان طبری راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی (۳۶)

          

آذر و احسان طبری

طبری
لذا توضیح مى دهیم:
رفتار و رابطه نسبت به واقعیت و حقیقت
ادامه
 
طبری

ما در اینجا نمى خواهیم 
وارد بحث فلسفى
 و 
بغرنج “تئورى حقیقت” شویم
 زیرا از موضوع مقاله ما خارج است
 و 
همین قدر باجمال مى گوئیم:
حقیقت
 ذوجوانب است 
و 
یک یا چند جانب و گوشه از حقیقت همه حقیقت نیست 
بلکه شبه حقیقت و نیمه حقیقت است
 و 
همین “شبه حقیقت” ها و “نیمه حقیقت” ها ست 
که افزار اساسى کار سفسطه است 
و
 مى تواند به آسانى، گونه حقیقت بخود گیرد و فریب دهد.
 
ما این فراز از این «پژوهش» طبری را  نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم:

۱
ما در اینجا نمى خواهیم 
وارد بحث فلسفى
 و 
بغرنج “تئورى حقیقت” شویم
 
روی این جمله طبری باید اندکی خم شد:
طبری
راجع به فوت و فن کشف حقیقت و چند و چون «راه بررسی فاکت ها و پدیده ها و غیره» 
کلی رهنمود اخلاقی دلبخواهی داده است.
اکنون ادعا می کند که قصد ورود به بحث فلسفی راجع به حقیقت ندارد.

سؤال این است که منظور طبری از فلسفه چیست؟

انگار در همه دعاوی تاکنونی طبری
بحث فسفی صورت نگرفته است.
یعنی
انگار نه از تئوری اثری بوده است و نه از متد.
 
فقر فلسفی طبری
وقتی برای ما آشکار شد که او در مناظره تلویزیونی با عبدالکریم و مصباح و فرخ و غیره حاضر شد.
 
طرز تفکر طبری
شبیه طرز تفکر علمای امپریالیستی است.
طبری هم بسان آنها خیال می کند 
که می توان  راجع به چیزی داد سخن سر داد، بی آنکه از موضع جهان بینانه (فلسفی) معینی داد سخن سر داده باشی.
بی آنکه تئوری و متد فلسفی معینی را به خدمت گرفته باشی و نمایندگی کرده باشی.
 
منظور طبری
از
ما در اینجا نمى خواهیم 
وارد بحث فلسفى
 و 
بغرنج “تئورى حقیقت” شویم
این است که قصد بر شمردن نظرات هر ننه قمر در طول تاریخ
را
راجع به فلسفه و تئوری حقیقت در سر ندارد.
کسب و کار طبری همه جا و هیمشه همین است:
تکرار «بی غرضانه» یعنی بی طرفانه لاطائلات یزرگان کذایی.

۲
 زیرا از موضوع مقاله ما خارج است
 
این دلیل طبری برای پرهیز از تعریف فلسفی مفهوم حقیقت است.
موضوع مقاله هر کس هر چه باشد، 
او چاره ای جز حرکت در جهت کشف حقیقت ندارد.
یعنی 
هم به بحث فلسفی نیاز مبرم دارد و هم به وقوف پیشاپیش به تعریف علمی و انقلابی از مفهوم حقیقت.
وقتی کسی تعریف علمی از چیزی در اختیار ندارد،
 هرگز نمی تواند به دنبال آن بگردد، چه رسد به اینکه ان را بیابد.

۳
همین قدر باجمال مى گوئیم:
حقیقت
 ذوجوانب است 
و 
یک یا چند جانب و گوشه از حقیقت همه حقیقت نیست 
بلکه شبه حقیقت و نیمه حقیقت است
 و 
همین “شبه حقیقت” ها و “نیمه حقیقت” ها ست 
که افزار اساسى کار سفسطه است 
و
 مى تواند به آسانى، گونه حقیقت بخود گیرد و فریب دهد
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر