ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ﴾
[ الأنعام: ۱۰]
(ای پیامبر) بتحقیق پیامبران پیش از تو (نیز) مسخره شدند،
پس (سزای) آنچه مسخره اش می کردند؛ بر سر تمسخر کنندگان فرود آمد (و آنها را احاطه کرد).
کریم
در این آیه،
از قول خدای کذایی
با تیر واحدی دو نشان متفاوت می زند:
هم به خودش قوت قلب می دهد
(خود را تقویت پسیکولوژیکی (روحی و روانی) می کند)
و
هم
واکنشی نسبت به تمسخر دعاوی خویش توسظ مخالفان از خود نشان می دهد.
این خود نشانه ضعف فکری و علمی و عقلی و منطقی و موضعی کریم است.
اگر کریم توان دفاع از دعاوی خود را می داشت،
نیازی به کشیدن پای پیشینیان به میان پیدا نمی کرد.
کریم
در این آیه،
دوباره دیالک تیک تهدید و تطمیع خود را سوهان می زند و به خدمت می گیرد:
دست به تهدید تمسخرکنندگان می زند.
ضمنا به خود و هواداران خود وعده نعمات اخروی می دهد.
﴿قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾
[ الأنعام: ۱۱]
بگو:
در روى زمين بگرديد و بنگريد كه پايان كار تكذيبكنندگان چگونه بوده است.
این آیه کریم هم از موضغ ضعف و ذلت است.
کریم از تکذیب کنندگان دعاوی خود، می خواهد که سری به تاریخ بزنند واز آخر و عاقبت تکذیب کنندگان با خبر شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر