درنگی
در
از
شین میم شین
هنر از دیدگاه مارکسیستی
مهرداد پرولتاریا
۱
هنر بهعنوان بازتاب ساختارهای اقتصادی و طبقاتی
مارکس معتقد بود
که
هنر، مانند سایر پدیدههای فرهنگی،
تحت تأثیر زیربنای اقتصادی جامعه است.
یعنی
نظام تولید و روابط اقتصادی،
شکل و محتوای هنر را تعیین میکنند.
حکم (جمله، اندیشه) «هنر تحت تأثیر زیربنای اقتصادی است»،
فی نفسه ادعای غلطی نیست.
ولی فاقد دقت فلسفی است.
به همین دلیل،
به معنی فاصله گرفتن از حقیقت است.
این جمله منسوب به مارکس حریف اما به چه معنی است؟
درک افکار مارکس و مارکسیست ها
بدون تمرین و تعلیم و تعلم پیشاپیش دیالک تیک
دمبردیده و ناقص و معیوب و مثله و مخدوش خواهد بود.
«هنر تحت تأثیر زیربنای اقتصادی است»
بدان معنی است
که
هنر
پدیده ای روبنایی است:
در این جمله
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
به شکل دیالک تیک زیربنای اقتصادی و هنر (به مثابه یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی در جوار مذهب و دولت و اخلاق و قضاوت و غیره)
بسط و تعمیم می یابد
و
بر نقش تعیین کننده زیربنا تأکید ورزیده می شود،
بی آنکه روبنا (مثلا هنر) هیچ واره باشد.
ابن بدان معنی است
که
هنر
در آن واحد
هم تابع اکتیو زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی، حاکمیت طبقاتی، طبقه حاکمه) است
و
هم مؤثر و اثرگذار اکتیو بر زیربنای اقتصادی است
و
هم حاوی استقلال نسبی از زیربنای اقتصادی است.
یعنی
هزاران سال پس از انقراض و انحلال و اضمحلال زیربنای اقتصادی مربوطه
هم مؤثر و اثرگذار است.
هنر و دیگر عناصر روبنایی ـ ایده ئولوژیکی
هم اثر مثبت و پیشبرنده (انقلابی) می توانند بگذارند و هم اثرمنفی و پس برنده (ارتجاعی).
۲
یعنی
نظام تولید و روابط اقتصادی،
شکل و محتوای هنر را تعیین میکنند.
حریف در این توضیح خود،
زیربنای اقتصادی را با نظام تولید و روابط اقتصادی جایگزین می سازد.
زیربنای اقتصادی
یک مفهوم فلسفی است.
زیربنای اقتصادی
یکی از عالی ترین مفاهیم ماتریالیسم تاریخی است
که
همزمان (در آن واحد) در دیالک تیک های زیر اکتیو است:
۱
در دیالک تیک زیربنای اقتصادی ـ روبنای ایده ئولوژیکی
۲
در دیالک تیک مناسبات (روابط) تولیدی و نیروهای مولده.
حریف
به جای مناسبات تولیدی، از نظام تولید و روابط اقتصادی بهره برمی گیرد.
نظام تولید و روابط اقتصادی
اما
مفاهیم اقتصادی (علمی) اند و نه مفاهیم فلسفی:
مفاهیم اقتصاد سیاسی (به مثابه علم) اند و نه مفاهیم ماتریالیسم تاریخی.
تحریف سهل انگارانه قضیه هم همینجا ست:
بدین طریق
جای مارکسیسم را اکونومیسم می گیرد.
در تعاریف امپریالیستی هم به این تحریف دامن زده می شود:
ادعا می شود
که
«مارکسیسم همه چیز را تابع اقتصاد می داند.»
وقتی روح الله خمینی شعار می دهد:
«اقتصاد مال خره»
منظورش نه اقتصاد، بلکه مارکسیسم است.
منظورش این است که مارکسیسم چیزی در حد عرعر است و نه علم و عقل کل اندیش.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر