۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۰, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۱۴ )

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۹)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

حقیقت سرائی است، آراسته

هوا و هوس، گرد برخاسته

 

نبینی که جائی که برخاست گرد

نبیند نظر، گرچه بینا ست فرد؟

معنی تحت اللفظی:

تفاوت حقیقت با هوا و هوس

شبیه تفاوت خانه مرتب و تر و تمیز با گرد و غبار برخاسته است.

همانطور که گرد و غبار مانع دیدن چشم بینا می شود،

هوا و هوس هم مانع کشف حقیقت می گردد.


اما صرفنظر از این حقیقت امر، هسته معقولی در دیالک تیک ریاضت و حقیقت سعدی وجود دارد.

 

سعدی نباید و نمی تواند بدون تعمق و تأمل طولانی به چنین دیالک تیکی رسیده باشد.

 

کشف حقیقت در جامعه طبقاتی از هفت خوان رستم می گذرد.

 

هفتصد سال بعد با فرمولبندی علمی و دقیقی از همین دیالک تیک سعدی،

در کشف تاریخساز آموزگاران تئوری رهائی نهائی برخورد خواهیم کرد،

در «درک ماتریالیستی تاریخ»:

وجود جامعتی، در تحلیل نهائی، تعیین کننده شعور جامعتی است.

 

مثال داشتن و دانستن در جامعه طبقاتی،

 مثال آب و آتش است.

 

حقیقت و ثروت در جامعه طبقاتی نافی یکدیگرند.

 

پیش شرط استثمار همنوعان خویش، جعل و تحریف حقیقت است.

 

هرگز نمی توان هم طرفدار حقیقت بود و هم استثمارگر و ستمگر بود.

 

تنها کسی که چیزی جز زنجیرهای خود ندارد،

هراسی از حقیقت ندارد.

 

حقیقت

زهر مهلکی برای ستمگران و استثمارگران است.

حقیقت

 اما نه رازی در انحصار عالم الغیب، بلکه امری مادی، واقعی و عینی است.

 

حقیقت،

قانونمندی های عینی اند که در ذات واقعیت عینی، در انتظار بنی آدم نشسته اند،

تا در روند کار و پیکار و پراتیک خلاق خویش،

 از پله های مفاهیم پایین رود، غل و زنجیر از دست و پای  شان بردارد و هدیه بشریت سازد.

 

حقیقت

 انعکاس علمی و عینی و عام و کلی درست واقعیت عینی در ضمیر انسانی است.

حقیقت دیالک تیکی از نسبی و مطلق است.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر