۱۴۰۴ فروردین ۲۹, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۰۳)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۹)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

تو را تا دهن باشد از حرص، باز

نیاید به گوش دل از غیب، راز

معنی تحت اللفظی:

تا زمانی که تو طمعکاری، از اسرار غیبی بی نصیب می مانی.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

 تئوری شناخت خرافی خود

را

 مطرح می سازد.

او به شناخت بشری چیزها، پدیده ها و سیستم ها باور ندارد.

در تئوری شناخت سعدی

دانش به شکل راز است.

 راز

نه آموختنی است و نه اکتسابی.

راز

 دریافتنی است.

 

پیش شرط دریافت راز غیبی

 قناعت پیشگی است.

چیزی نخواستن است:

هرچه گرسنه تر، به همان اندازه اسرارمندتر، به همان اندازه دانشمندتر.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر