آذر و احسان طبری
طبری
به قول مولوى:
غرض، هزار حجاب از روى دل به روى دیده مى کشد.
غرض
یعنى مقدم شمردن هوس، میل، احساس، محاسبات و نقشه هاى خود بر واقعیت.
این
ذهنیگرى و سوبژکتیویسم ناشى از منش خودپسندانه و انفرادی٬
حاکى از این دعوى است که
“من مرکز وجودم”،
“منافع من مقدم بر همه چیز است”،
“اصل منم و بقیه جهان فرع”
و غیره.
غرضی که به عنوان خصیصه ای بدتر و منفی تر از گمراهی محسوب شده،
غرضی که هزاران حجاب از دل بر دیده کشیده،
غرضی که به مثابه مقدم شمردن هوس و میل و احساس و محاسبات و نقشه های شخصی خود بر واقعیت، قلمداد شده،
اکنون به عنوان ذهنیگری و سوبژکتیویسم جا زده می شود.
ذهنیگری و سوبزکتیویسمی که ناشی از منش خودپسندانه و انفرادی
و
حاکی از خودمرکز بینی و خودپرستی و خودستایی افراطی است.
خواننده این فرمایشات مستانه طبری
اندک اندک دلش به حال غرض و مغرض می سوزد که همه کاسه ها و کوزه ها بر سرش خرد و خراب می شوند.
این فراز از فرمایش طبری باید تجزیه و تحلیل شود:
۱
این ذهنیگرى و سوبژکتیویسم ناشى از منش خودپسندانه و انفرادی٬
حاکى از این دعوى است که
“من مرکز وجودم”،
“منافع من مقدم بر همه چیز است”،
“اصل منم و
بقیه جهان فرع”
طبری
احتمالا
سوبژکتیویسم
را
تحت اللفظی
معنی کرده است:
سوبژکت را به ذهن