۱۴۰۴ فروردین ۲۷, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (د) دولت (۵)

Ist möglicherweise ein Bild von 3 Personen  

 پروفسور دکتر  ولفگانگ پطر ایشهورن

برگردان

 شین میم شین

 

(بخش اول)

ادامه
 فرم های تاریخی دولت

 

 

دولت سوسیالیستی

 

۱

·    تاریخ، دولت طراز نوین کاملا دیگرگونه ای  پدید آورده است که دولت سوسیالیستی نام دارد.

 

۲

·    مارکس، انگلس و لنین قبل از پیروزی انقلاب اکتبر بر مبنای تجارب تاریخی تشخیص دادند که طبقه کارگر تنها زمانی می تواند خود را آزاد سازد که دستگاه دولتی سرمایه داری را تار و مار سازد و به جای آن، دولت خود را بنشاند:

·    دولت دیکتاتوری پرولتاریا را.

 

۳

·    صحت این شناخت پایه ای کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم را تجارب مبارزات طبقاتی در قرن بیستم به اثبات رسانده است.

 

۴

·    از این رو، دیکتاتوری پرولتاریا دولتی به معنای عام کلمه است.

 

۴

·    دیکتاتوری پرولتاریا ابزار قدرت طبقه کارگر و متحدین طبقه کارگر است، برای رام کردن طبقات استثمارگر سرنگون شده که بعد از سقوط خویش همچنان قدرتمندند و ابزاری است برای دفاع از کشور سوسیالیستی در مقابل حملات دول امپریالیستی بیگانه.

 

(فونکسیون دولت سوسیالیستی، 

اصولا و اساسا تدافعی است:

مدافعه از دستاوردهای انقلاب سوسیالیستی در مقابل حملات ارتجاع  داخلی و خارجی.

مترجم)

 

۵

·    دولت سوسیالیستی ـ اما در عین حال ـ با همه انواع دولتی تاکنونی تفاوت اساسی دارد.

 

۶

·    انگلس در باره کمون پاریس ـ اولین دولت کارگری ـ می نویسد که آن «دولت به معنای واقعی کلمه نبود» و لنین آن را «گذار از دولت به نادولت» نام می دهد.   

 

۵

·    این نقل قول ها حاکی از آنند که دولت سوسیالیستی دستگاهی نیست که از مردم فاصله گرفته باشد و وظیفه اش تضمین حاکمیت اقلیتی استثمارگر باشد.

 

۶

·    دولت سوسیالیستی قدرت سیاسی سازمان یافته خلق زحمتکش است که تحت رهبری طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن اداره می شود.

 

۷

·    دولت سوسیالیستی قدرت اکثریت عظیم توده های زحمتکش است که همواره با سازماندهی آگاهانه توده های آزاد شده از استثمار رشد می یابد.

 

۸

·    دولت سوسیالیستی ابزار توسعه اقتصادی و فرهنگی برنامه ریزی شده درجامعه سوسیالیستی است. 

 

۹

·    جامعه سوسیالیستی با همه فرماسیون های اجتماعی سابق هم به لحاظ ساختار سیاسی ـ دولتی و هم به لحاظ فونکسیون های دولت تفاوت بنیادی دارد.

 

۱۰

·    روابط طبقاتی متخاصم، هرچه بیشتر به برکت دینامیسم ذاتی سوسیالیسم از بین بروند، به همان اندازه هم نظام سیاسی ـ دولتی سوسیالیسم، به مثابه سیستم رهبری تمامی خلق به وسیله طبقه کارگر و حزب آن و به مثابه سیستم شرکت زحمتکشان در برنامه ریزی، اداره و رهبری توسعه اقتصادی و فرهنگی روند حیاتی ـ جامعتی خود توسعه و تکامل خواهد یافت.

 

۱۱

·    این امر قبل از همه در اصل سازمانی تعیین کننده نظام سیاسی جامعه سوسیالیستی، یعنی اصل سانترالیسم دموکراتیک تبیین می شود.

 

ادامه دارد.

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر