درنگی
در
از
شین میم شین
هنر از دیدگاه مارکسیستی
مهرداد پرولتاریا
اما در عصر سرمایهداری،
هنر بیشتر فردگرا و سکولار شد،
چرا که طبقه بورژوا در حال قدرتگیری بود.
این مثال حریف برای اثبات تابعیت و تبعیت هنر از زیربنای اقتصادی جامعه است.
هنر
به زعم حریف
در جامعه سرمایه داری عمدتا فردگرا و غیر مذهبی می شود.
دلیلش هم ارتقای بورژوازی به مقام طبقه حاکمه است.
اینکه در آثار هنری بورژوایی
ایندیویدوئالیسم (فردگرایی) انعکاس می یابد و جای دگم های مذهبی را دستاوردهای مادی وفکری علمی و فنی می گیرند، درست است
و
نمی توان به حریف در تحلیل نهایی حق نداد.
ولی دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
به این سادگی ها نیست.
شعور
(و هنر که یکی از فرم های شعور است)
انعکاس وجود است.
وجود جامعتی
خصلت طبقاتی دارد.
به همین دلیل شعور (و هنر به مثابه فرمی از فرم های شعور) هم خصلت طبقاتی کسب می کند.
این خصلت
به ویژه در فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
نقاب از چهره برمی دارد
و
متمایزتر و بارزتر و آشکارتر و عریانتر می شود.
در نتیجه در جوار هنر بورژوایی، هنر پرولتری و خرده بورژوایی عرض اندام می کنند
و
هر کدام بسته به ماهیت طبقاتی خاص خود به انعکاس هنری ـ استه تیکی طبیعت و جامعه و تفکر می پردازند.
یعنی
آثار هنری
حکم آیینه طبیعت نما و جامعه نما کسب می کنند.
یعنی
از آثار هنری هر کس می توان تعلقات طبقاتی و سمتگیری های سیاسی او و اعضای جامعه را استخراج کرد.
اکنون
دیگر نمی توان ساده لوحانه شعری را خواند و گذشت.
اکنون
تجزیه و تحلیل مارکسیستی آثار هنری
ضرورت کسب می کند و الزامی می گردد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر