آذر و احسان طبری
طبری
شایان تصریح است
که
گاه در تاریخ، قهرمانانى پدید مى شوند که شمع وجود خود را بخاطر روشنى حقیقت بدون پرواى واقعیتهاى زشت تا آخر مى سوزانند تا محیط را روشن کنند.
چنین طرز عملى که بدون شک برانگیزنده عالى ترین احساسات احترام است و در لحظات معینى در تاریخ انسانى حتى بضرورت قاطع بدل مى گردد،
نمى تواند به یک سیستم و اسلوب دائمى عمل، بویژه براى احزاب بدل شود،
بدون آنکه آنها را به آوانتوریسم و ماجراجوئى بکشاند.
معنی تحت اللفظی:
خودسوزی قهرمانانه برای روشنی حقیقت و تنویر محیط
قابل احترام است و در لحظات تاریخی معینی واجب الاجرا ست.
ولی تعمیم پذیر نیست.
اگر حزبی ایثار همگانی را بر پرچم خود بنگارد، سر از منجلاب آوانتوریسم (ماجراجویی) در می آورد.
طبری
دیالک تیک فرم و محتوا
را
درک نکرده است.
به همین دلیل
بسان خیلی از مذهبی جماعت در فرم می ماند و غافل از محتوا:
ایثار
فرم است و بس.
تعیین کننده اما نه فرم، نه ایثار، نه خودسوزی شمع گونه تا اخرین ذره، بلکه محتوا ست.
بی انکه فرم ( ایثار، خودسوزی شمع گونه تا اخرین ذره، سرکشیدن جام شهادت، کامی کازه، فداکاری و جانبازی) هیچ واره باشد.
مثال:
ایثار
در طول تاریخ و در لحظات تاریخی معینی
هم
کسب و کار قهرمانان توده بوده است
و
هم
کسب و کار لاشخورهای طبقات حاکمه (ضد قهرمانان)
و
هم
تعمیم پذیر بوده است.
هم پهلوانان ارتش سرخ در جنگ کبیر میهنی و هم پهلوانان رزم رهایی بخش ویتنام مظاهر ایثار بوده اند
و
هم
سکنه فاشیسم و میلیتاریسم ژاپن و آلمان فاشیستی و دار و دسته حسن صباح و غیره
و
هم
هم اکنون باندهای فوندامنتالیستی ـ اسلامی سنی و شیعی از حماس تا حزب الله، از داعش تا القاعده، از طالبان تا این و آن.
مراجعه کنید
به
شعر آرش کمانگیز از سیاوش کسرایی.
چنین طرز عملى که بدون شک برانگیزنده عالى ترین احساسات احترام است و در لحظات معینى در تاریخ انسانى حتى بضرورت قاطع بدل مى گردد،
نمى تواند به یک سیستم و اسلوب دائمى عمل، بویژه براى احزاب بدل شود،
بدون آنکه آنها را به آوانتوریسم و ماجراجوئى بکشاند.
اگر ایثار یک ضرورت قاطع باشد، چرا نباید تعمیم پذیر باشد؟
چرا نباید به سیستم و اسولب دائمی در احزاب ارتجاعی و یا انقلابی تبدیل شود؟
اصلا چرا و به چه دلیل باید به آوانتوریسم منجر شود؟
آوانتوریسم اصلا چیست و از خصایص و خصوصیات کدام طبقه اجتماعی است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر