درنگی
از
شین میم شین
هوشنگ ابتهاج
(سایه)
خاموشم اما
دارم به آواز ِ غم خود می دهم گوش
وقتی کسی آواز می خواند
خاموش باید بود.
دارم به آواز ِ غم خود می دهم گوش
وقتی کسی آواز می خواند
خاموش باید بود.
غم، داستانی تازه سر کرده ست
اینجا سراپا گوش باید بود:
«درد از نهاد ِ آدمیزاد است!»
در نهایت سکوت به آواز غم خود گوش می دهم.
غمی که داستان تازه ای نقل می کند:
این درد از نهاد بشریت است.
نهاد و ذات و سرشت و طینت
از مفاهیم مهم در دیوان حافظ اند.
همه این واژه ها بسط و تعمیم ادبی مفهوم فلسفی ماهیت اند.
ماهیت = بخش تعیین کننده محتوا در دیالک تیک فرم و محتوا
ماهیت در دیالک تیک پدیده و ماهیت وجود دارد.
سعدی
دیالک تیک پدیده و ماهیت
را
به صورت دیالک تیک نمود و بود بسط و تعمیم داده است.
دیالک تیک پدیده و ماهیت
در افواه عمومی
به صورت دیالک تیک ظاهر و ذات هم بسط و تعمیم داده می شود.
پدیده و یا نمود و یا ظاهر = بخش تعیین کننده فرم در دیالک تیک فرم و محتوا
دیالک تیک پدیده و ماهیت
در ادبیات مذهبی و توده ای به صورت دیالک تیک ظاهر و باطن هم بسط داده می شود.
محمد زهری
همرزم و همسنگر سایه
نهاد را به معنی دیگری به کار برده است:
می جوشد از نهادم، آتشفشان آواز.
معنی تحت اللعظی:
شعر من از عمق وجودم می جوشد.
به همان سان که آتش فشان از اعماق زمین فواره می زند.
منظور زهری
این است که شعر در نتیجه فشار غول آسای روحی و روانی سروده می شود.
یعنی
شعر
همان رهایشی را برای شاعر امکان پذیر می سازد که آتش فشان برای زمین و منفذ بخار سماور برای سماور جوشان فراهم می آورد.
سؤال این است که منظور سایه از شعار «درد از نهاد ِ آدمیزاد است!»
چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر