ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ﴾
[ المائدة: ۱۱۱]
و به حواريان وحى كردم:
به من و به پيامبر من ايمان بياوريد.
گفتند:
ايمان آورديم، گواه باش كه ما تسليم هستيم.
کریم
در این آیه،
ادعا می کند که به حواریون مسیح وحی کرده است که عیسی ابن مریم، رسول الله است.
حواریون هم ایمان آورده اند و ایمان آوردن به معنی پذیرش اسلام و مسلمان شدن و تسلیم است.
کریم
اینجا هم مبلغ ایمان کورکورانه است
و
نه مبلغ ایمان مبتنی بر شناخت و شعور و اثبات علمی و عقلی و تجربی و منطقی و اقتاع.
کریم
در آیات قبلی
ادعا کرده است که دیالک تیک کفر و ایمان تابع اراده و میل الله است.
در این آیه،
اما ایمان به مدد وحی تحمیل می شود.
احتمالا به یان دلیل که حواریون عیسی ابن مریم
با عوام الناس فرق دارند.
چون با خود الله در رابطه با واسطه (حبرئیل) اند.
کریم
ضمنا
فرق ماهوی بین مسیحیت و اسلام و ادیان سابق نمی بیند.
به همین دلیل حواریون عیسی ابن مریم را هم جزو مسلمین قلمداد می کند و مشخصه مرکزی مسلمین تسلیم است.
هم
اسلام
و
هم
سلام
مبتنی بر تسلیم است.
کریم
احتمالا
تسلیم را در دیالک تیک عصیان و تسلیم می داند:
در ایده ئولوژی فرماسیون برده داری (اسلام و مسیحیت)
بشریت باید بنده و وابسته و سرسپرده طبقه حاکمه برده دار
باشد.
الله
هم
برده دار مطلق و مجرد و قدر قدرت یونیورسالی است.
در ایده ئولوژی فرماسیون برده داری (اسلام و مسیحیت)
حتی سلاطین و خوانین و انبیاء و ائمه و اولیاء
عبد الله اند و تسلیم اند و نه عاصی و یاغی و طاغی.
معصیت (گناه) هم مبتنی بر عصیان (ضد دیالک تیکی تسلیم، سرکشی، سر پیچی) است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر