۱۴۰۴ فروردین ۲۳, شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (د) دولت (ا)

‪Verstehen Sie Staat?!: Verstehen Sie Staat?!: Wie Sie Nachrichten  einordnen, politische Debatten begreifen und sich eine eigene Meinung  bilden. Der SPIEGEL-Bestseller für die Bundestagswahl 2025 : Gölsdorf,  Jule, Langner, Christine: Amazon.de: Bücher‬‏

 

پروفسور دکتر  ولفگانگ پطر ایشهورن

برگردان

 شین میم شین

 

(بخش اول)

 

۱

·    دولت به ابزار قدرت سیاسی تعیین کننده در دست طبقات اجتماعی معینی برای پیشبرد منافع خود و برای سرکوب طبقات اجتماعی  دیگر اطلاق می شود.

 

۲

·    دولت به دستگاه حاکمیت (حاکمیت طبقاتی، طبقه حاکمه) برای اجرای سیستماتیک و منظم دیکتاتوری طبقه اجتماعی معینی بر طبقات اجتماعی دیگر اطلاق می شود.

 

۳

·    وسایل (نهادهای. مترجم) تعیین کننده برای اعمال قدرت دولتی به شرح زیرند:

 

الف

·    ارتش

ب

·    پلیس

پ

·    دستگاه کارمندان و مستخدمین دولتی

 

پ

·    سیاست مالیاتی و مالی

ت

·    قوه مقننه

ث

·    قوه قضائیه.

 

۴

·    دولت به مثابه دولت استثمارگران پدید آمده است.

 

۵

·    بنابرین، دولت یک مولود تاریخی است.

 

۶

·    دولت نتیجه و مولود تجزیه جامعه به طبقات اجتماعی مختلف است.

 

۷

·    دولت به عبارت دقیقتر، نتیجه و مولود تجزیه جامعه به طبقات متخاصم آشتی ناپذیر است.

 

۸

·    همان طور که انگلس می نویسد:

 

الف

·    «دولت اقرار و اهتراف بر این حقیقت امر است، که این جامعه دست به گریبان تضادی لاینحل است.

 

ب

·    این جامعه به اقطاب (قطب های) متضاد و آشتی ناپذیری تجزیه شده است، بی آنکه قادر به رام کردن آنها باشد.

 

پ

·    برای این که این تضادها در جنگی بی ثمر به نابودی این جامعه و طبقات متخاصم با منافع اقتصادی متضادشان منجر نشوند، وجود قدرتی که ظاهرا بر فراز جامعه قرار داشته باشد، ضرورت پیدا می کند، تا به رفع اختلافات بپردازد و از نظام موجود پاسداری کند.

 

ت

·    و این قدرت نشئت گرفته از جامعه، ولی قرار گرفته بر فراز آن، این قدرت بیشتر و بیشتر بیگانه گشته با جامعه، دولت نام دارد.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۱۶۵)

 

۹

·    پس دولت، آنسان که بسیاری از نمایندگان فلسفه روشنگری انگلیسی و فرانسوی در قرن هفدهم و هجدهم تصور می کردند، اتحاد داوطلبانه افراد منفرد نیست.

 

۱۰

·     دولت آنسان که هگل تصور می کرد، تجسم (جسمیت یابی، مظهر، نمود) و تبلور ایده اخلاقی نیست.

 

۱۱

·    دولت آنسان که امروزه بسیاری از مبلغان بورژوازی امپریالیستی به خورد مردم می دهند، اراده  نهادینه گشته ای  نیست که در شرایط سرمایه داری انحصاری در کشاکش «پلورالیستی» نیروها تشکیل یافته باشد.

 

۱۲

·    دولت عنصر مرکزی روابط سیاسی هر فرماسیون اقتصادی است.

·    روابطی که بیانگر ساختار اقتصادی و به ویژه آنتاگونیسم  های طبقاتی فرماسیون اقتصادی مربوطه اند.

·    روابط سیاسی ئی که به شرح زیرند:

 

الف

·    روابط میان طبقات اجتماعی اند.

 

ب

·    روابطی که میان جناح های طبقات اجتماعی منفردند که در سطح دولت تشکیل می یابند.

 

پ

·    روابط نیروهای طبقاتی مختلف با دولت لتذ.

 

ت

·    به عبارت دیگر روابط نیروهای طبقاتی مختلف با یکدیگر در رابطه با دولت و در رابطه با قدرت شان در دولت اند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر