آذر و احسان طبری
طبری
لذا توضیح مى دهیم:
رفتار و رابطه نسبت به واقعیت و حقیقت
“واقعیت” یعنى آنچه که مستقل از ذهن ما و قائم بذات خود وجود دارد و بر حسب قوانین خویش سیر مى کند و هستى آن عینى است.
“حقیقت”
یعنى انعکاس درست و صحیح این واقعیت در اندیشه که عمل و تجربه صحت انطباق
آنرا وارسى مى کند.
این ادعای طبری
مبنی بر اینکه حقیقت به معنی «انعکاس درست و صحیح (؟) واقعیت در اندیشه» است،
یاوه نیست.
ولی سطحی و معیوب و غیر علمی و غیر مارکسیستی ـ لنینیستی است.
تصور طبری از انعکاس چیست؟
انعکاس
(عکس برداری و عکس اندازی)
یکی از تئوری های اساسی شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی و یکی از مفاهیم مهم در تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی است.
انعکاس
(عکس برداری، عکس اندازی)
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9440
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9448
پایان
طبری
از انعکاس واقعیت در اندیشه سخن می گوید.
این بدان معنی است
که
طبری تصور مارکسیستی ـ لنینیستی از انعکاس و حقیقت و اندیشه ندارد.
انعکاس
اولا
روندی است که در آن روند،
واقعیت عینی (مثلا درخت) در آیینه ذهن و ضمیر و یا مغز سوبژکت شناخت (مثلا دهقان) عکس می اندازد.
ثانیا
روندی است که در آن روند،
ذهن و ضمیر و مغز سوبژکت شناخت (مثلا دهقان) از واقعیت (مثلا درخت) عکس برمی دارد.
این بدان معنی است
که
انعکاس
دیالک تیکی از اوبژکتیو (عینی) و سوبژکتیو (ذهنی، فردی، انسانی، دهقانی) است.
اعضای حسی موجودات زنده (نبات و جانور و بشر)
ابزارهای این انعکاس اند.
اعضای حسی موجودات زنده (نبات و جانور و بشر)
میان اوبژکت و سوبژکت (درخت و مغز دهقان) رابطه برقرار می کنند.
مثلا
چشم
از طریق کسب و ارسال سیگنال های حسی (بصری) به کارخانه مغز (سوبژکت)
درخت را در آن منعکس می کند.
اگر ذهن و ضمیر و مغز را آیینه تصور و تصویر کنیم،
درخت به عنوان فرمی از واقعیت عینی است که عکسش در آن می افتد و مورد بررسی فکری و عقلی و نظری (تئوریکی) قرار می گیرد.
طبری
به غلط
از انعکاس واقعیت عینی در اندیشه دم می زند.
مفهوم (کلمه و مجموعه کلمات) و حکم (جمله و فکر و اندیشه و قضاوت)
نتیجه نهایی انعکاس اند و نه آیینه.
مثال:
دهقان
مثلا
برای تهیه هیزم
تبر بر تنه درختی می کوبد.
با اولین ضربه
سیلی از سیگنال های حسی مثلا بصری، سمعی و غیره
به کارخانه مغزش ارسال می شوند.
چه بسا حتی روح دهقان از این سگنال ها خبر ندارد.
این بدان معنی است که انعکاس روندی عینی است و نه میلی.
یعنی
انعکاس
دست خود دهقان نیست.
اگر دهقان به هیزم نیاز پیدا نمی کرد و تبر بر تنه درخت نمی زد، به خشکی و تری و پوکی و سلامت درخت پی نمی برد.
وقوف به چند و چون درخت
(مثلا مفهوم پوچی و حکم درخت پوک است،
پس از ارسال سیگنال های حسی و کار مغزی و یا فکری بر روی سیگنال ها
میسر می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر