۱۴۰۴ فروردین ۲۱, پنجشنبه

درنگی در پژوهشی از احسان طبری راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی (۲۸)

        

آذر و احسان طبری

طبری
لذا توضیح مى دهیم:

رفتار و رابطه نسبت به واقعیت و حقیقت
“واقعیت” یعنى آنچه که مستقل از ذهن ما و قائم بذات خود وجود دارد و بر حسب قوانین خویش سیر مى کند و هستى آن عینى است.
“حقیقت” یعنى انعکاس درست و صحیح این واقعیت در اندیشه که عمل و تجربه صحت انطباق آنرا وارسى مى کند.



این ادعای طبری

مبنی بر اینکه حقیقت به معنی «انعکاس درست و صحیح (؟) واقعیت در اندیشه» است،

یاوه نیست.

ولی سطحی و معیوب و غیر علمی و غیر مارکسیستی ـ لنینیستی است.

تصور طبری از انعکاس چیست؟

انعکاس

(عکس برداری و عکس اندازی)

یکی از  تئوری های اساسی شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی و یکی از مفاهیم مهم در تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی است.


 

انعکاس

(عکس برداری، عکس اندازی)

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9440

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9448

 

پایان

 

 طبری

از انعکاس واقعیت در اندیشه سخن می گوید.

 

این بدان معنی است

که

طبری تصور مارکسیستی ـ لنینیستی از انعکاس و حقیقت  و اندیشه ندارد.

 

انعکاس 

اولا

روندی است که در آن روند،

واقعیت عینی (مثلا درخت) در آیینه ذهن و ضمیر و یا مغز سوبژکت شناخت (مثلا دهقان) عکس می اندازد.

ثانیا

روندی است که در آن روند،

ذهن و ضمیر و مغز سوبژکت شناخت (مثلا دهقان) از واقعیت (مثلا درخت) عکس  برمی دارد.

 

این بدان معنی است

که

انعکاس

دیالک تیکی از اوبژکتیو (عینی) و سوبژکتیو (ذهنی، فردی، انسانی، دهقانی) است.

 

اعضای حسی موجودات زنده (نبات و جانور و بشر)

ابزارهای این انعکاس اند.

 

اعضای حسی موجودات زنده (نبات و جانور و بشر)

  میان اوبژکت و سوبژکت (درخت و مغز دهقان) رابطه برقرار می کنند.

مثلا

چشم 

از طریق کسب و ارسال سیگنال های حسی (بصری) به کارخانه مغز (سوبژکت) 

درخت را در آن منعکس می کند.

اگر ذهن و ضمیر و مغز را آیینه تصور و تصویر کنیم، 

درخت به عنوان فرمی از واقعیت عینی است  که عکسش در آن می افتد و مورد بررسی فکری و عقلی و نظری (تئوریکی) قرار می گیرد.

 

طبری

به غلط

از انعکاس واقعیت عینی در اندیشه دم می زند.

 

مفهوم (کلمه و مجموعه کلمات) و حکم (جمله و فکر و اندیشه و قضاوت)

نتیجه نهایی  انعکاس اند  و نه آیینه.


مثال:

دهقان 

مثلا

برای تهیه هیزم

تبر بر تنه درختی می کوبد.

با اولین ضربه 

سیلی از سیگنال های حسی مثلا بصری، سمعی و غیره

به کارخانه مغزش ارسال می شوند.

 

چه بسا حتی روح دهقان از این سگنال ها خبر ندارد.

 

این بدان معنی است که انعکاس روندی عینی است و نه میلی.

 

یعنی 

 انعکاس 

 دست خود دهقان نیست.

اگر دهقان به هیزم نیاز پیدا نمی کرد و تبر بر تنه درخت نمی زد، به خشکی و تری و پوکی و سلامت درخت پی نمی برد.

وقوف به چند و چون درخت

(مثلا مفهوم پوچی و حکم درخت پوک است،

پس از ارسال سیگنال های حسی و کار مغزی و یا فکری بر روی سیگنال ها

 میسر می شود.


ادامه دارد.

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر