۱۴۰۴ فروردین ۱۹, سه‌شنبه

درنگی در پژوهشی از احسان طبری راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی (۲۶)

     
 

آذر و احسان طبری

طبری
لذا توضیح مى دهیم:

رفتار و رابطه نسبت به واقعیت و حقیقت
‍“واقعیت” یعنى آنچه که مستقل از ذهن ما و قائم بذات خود وجود دارد و بر حسب قوانین خویش سیر مى کند و هستى آن عینى است.
“حقیقت” یعنى انعکاس درست و صحیح این واقعیت در اندیشه که عمل و تجربه صحت انطباق آنرا وارسى مى کند. 

حقیقت یعنى آن طرز تفکر و تعقل انسانى که منعکس کننده موثق و صائب واقعیت خارجى باشد.
‍“دروغ” یعنى ساخته هاى ذهن که منطبق با واقعیت خارجى نیست.
روشن است که یافت حقیقت در هر امر و موضوع معین کار آسانى نیست. 

راه آن بررسى بى غرضانه و دقیق و پر وسواس فاکت ها و پدیده هاست و اجرا و تعمیم و استنتاج دقیق و محتاطانه بر اساس اسلوب علمى و سپس تسلیم بى لجاج و عناد به نتایج این بررسى، علیرغم فرض هاى اولیه و پیشداورى ها (سبق ذهن ها)، میل ها، گرایش ها، غرض ها، محاسبات شخصى و غیره و غیره …
ما در اینجا نمى خواهیم وارد بحث فلسفى و بغرنج “تئورى حقیقت” شویم زیرا از موضوع مقاله ما خارج است و همین قدر باجمال مى گوئیم:
حقیقت ذوجوانب است و یک یا چند جانب و گوشه از حقیقت همه حقیقت نیست بلکه شبه حقیقت و نیمه حقیقت است و همین “شبه حقیقت” ها و “نیمه حقیقت” ها ست که افزار اساسى کار سفسطه است و مى تواند به آسانى، گونه حقیقت بخود گیرد و فریب دهد.
در واقعیت قطب هاى متضاد وجود دارد لذا حقیقت نیز که منعکس کننده آنهاست٬ گاه متضاد و متناقض بنظر مى رسد و حال آنکه حفظ نسبت صحیح بین قطبین متضاد و تشخیص قطب عمده، راه صحیح عمل موافق با واقعیت است. مثلا مرکزیت و دموکراسى، استوارى اصولى و انعطاف خلاق، تسریع آگاهانه جریان و شکیب منطقى پروسه، روش مسالمت آمیز و روش قهرآمیز، اقناع و اجبار، غیره و غیره.... 
برخى قطب هاى متضاد واقعیت است که غالبا بدان بر مى خوریم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر