۱۴۰۴ فروردین ۱۵, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۹۱)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۹)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

حافظ به کرات از بوی موی یار سخن می گوید.

مو قاعدتا نمی تواند بوی «در خود» داشته باشد.

مو از جنس ناخن است.

این اصرار حافظ بر بوداری مو برای ما معمائی بود.

اکنون می توان منظور او را حدس زد.

عاشق ابله از بوی یار چراغی برای راه خویش می سازد و فکر می کند که موی یار (ارباب) با پریشانی اش در باد، بو می افشاند.

 

سعدی

 در حکم «ز خدمت به نعمت نپرداختم»

 دیالک تیک رنج و گنج، دیالک تیک ریاضت و لذت

را

 به شکل دیالک تیک خدمت و نعمت بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن رنج و ریاضت (خدمت) می داند و برای گنج و لذت (نعمت) ارزش چندانی قائل نمی شود.

این پاسخی است که سعدی به دیالک تیک کار و مزد می دهد:

سعدی خدمت بنده وار (بیگاری) را بر کار پرولتری (کار به ازای دستمزد و حقوق) ارجح می شمارد.

 

حافظ هم همین بینش سعدی را از آن خود کرده و اشاعه می دهد.

او هم از پرولتر (کارگر) شدن نوکر و کلفت و غلام و بنده وحشت دارد.

او کارگر را مورد تحقیر و توهین قرار می دهد و گدا می نامد.

 

(این امر اما از پیدایش نطفه های طبقه کارگر در نظام اجتماعی فئودالی ـ بنده داری ایران در زمان حافظ حکایت می کند.)

 

تو بـندگی چو گدایان به شرط مزد مکـن

کـه دوسـت خود روش بـنده پروری داند.

معنی تحت اللفظی:

کار به ازای دریافت دستمزد شبیه گدایی است.

کارگر باید مثل برده بیگاری بکند.

برای اینکه ارباب برده دار، حاتم طایی است.

چون آداب و رسوم حمایت از بردگان را می داند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر