۱۴۰۴ آبان ۱۸, یکشنبه

درنگی در سخنرانی ولادمیر پوتین در باشگاه گفت‌وگوی بین‌المللی «والدای» (۱۹)

     

ولادیمیر ولادیمیرُویچ پوتین 

  (زادهٔ ۷ اکتبر ۱۹۵۲) 

سیاستمدار روس، افسر اطلاعاتی پیشین و رئیس‌جمهور کنونی روسیه


درنگی

از

شین میم شین

اسکندر

اظهارات کلیدی ولادیمیر پوتین در جلسه عمومی باشگاه والدای:

۲۲
 اروپا قرن‌ها پیش ایده دشمنی با روسیه را ابداع کرد؛ 

سیاست نخبگان اروپایی چیز جدیدی نیست.

پوتین 

در این سخنرانی

سودای سوء استفاده از حس ملی گرایی  خلق های روسیه را در سر دارد

و

پرچم روس ستیزی (روسوفوبی) را به دوش می کشد:

بدین طریق

غرب

به مثابه مجمع دول روس ستیز تلقی می شود و عملا تحریف می شود.

بدین طریق

 ماهیت طبقاتی دول امپریالیستی جهان (غرب کذایی)

پرده پوشی می شود 

و

در خصیصه ای سنتی، احساسی، عاطفی، جغرافیائیستی و «ناسیونالیستی» خلاصه می شود.

روسیه

هم

نه به عنوان کشوری با سابقه تاریخی فئودالی، استعماری، سوسیالیستی و غیره،

بلکه به مثابه مظهر معضومیت و مظلومیت و مثبتیت مطلق ثابت و همیشه همان

جا زده می شود.

این مفهوم روس ستیزی پوتین و امثالهم

امروز ورد زبان روسوفیل های وطنی و خارجی هم شده است.

حضرات

از دیرباز میان سو یه تیسم (شوروی گرایی) و روسوفیلیسم (روس گرایی) علامت تساوی می گذارند و دست به خود فریبی و عوامفریبی می زنند.

روسیه تزاری

کانون فئودالیسم بین المللی بوده است.

کانون ارتجاع فئودالی بوده است.

در نتیجه مورد تنفر نه تنها دموکرات های بورژوایی، بلکه کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم حتی بوده است.

بدترین مختاف و خصم تزاریسم،

 شخص شخیص ولادیمیر لنین بوده است.

 

محتوای اختلافات میان دول امپریالیستی مثلا آلمان و روسیه تزاری،

 امپریالیستی بوده است.

چون روسیه تزاری علیرغم سطح نازل نیروهای مولده، کشوری امپریالیستی و نیمه فئودالی ـ نیمه کاپیتالیستی استعماری بوده است.

حزب بلشویک هم در روند سرنگونی انقلابی تزاریسم

 از این تضاد میان دول امپریالیستی بهره برگرفته است.

 

محتوای اختلاف میان دول امپریالیستی با روسیه در قلب اتحاد جماهیر شوروی

اما 

تضاد اصلی دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم بوده است:

تضاد کار و سرمایه بوده است.

تضاد سوسیالیسم و امپریالیسم بوده است.

تضاد انقلاب و ارتجاع بوده است.

یعنی

طبقاتی بوده است و نه ملیتی (روسی).

تضاد سیستمی و اردوگاهی بوده است:

تضاد اردوگاه سوسیالیستی با اردوگاه کاپیتالیستی ـ امپریالیستی بوده است.

 

محتوای اختلافات میان دول امپریالیستی و روسیه اولیگارشیستی 

 در این ۳۵ سال پس از شکست سوسیالیسم و تجزیه و تلاشی اتحاد شوروی 

نه طبقاتی، بلکه ژئوپولیتیکی (سوق الجیشی) است.

روسیه اولیگارشیستی 

به همان اندازه ارتجاعی است که غرب کذایی.

هدف امپریالیسم تحت سرکردگی امریکا

تسخیر مملک اتحاد شوروی سابق و مناطق تحت نفوذ اتحاد شوروی مرحوم است.

هدف امپریالیسم تحت سرکردگی امریکا

تفرقه اندازی و تخریب و تجزیه و تسخیر این کشورها ست.

کسی روسوفوب (روس ستیز) به معنی عامیانه کلمه نیست.

همین پوتین

می خواست عضو ناتو شود.

یعنی

عضو و جزو غرب کذایی شود.

این عضویت و جزویت روسیه اولیگارشیستی در غرب کذایی

اما

با سیاست تجزیه و تلاشی و تخریب و تسخیر کشورک ها ناسازگار بود.

به همین دلیل

التماس عضویت و جزویت روسیه در عزب کذایی رد شد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر